وبلاگ تخصصی دینی وعربی
مطالب درسی-نمونه سوال- روش تدریس -طرح درس



بی کسی

 

برهوتِ بی کسی

یعنی همین جا

جایی که من ایستاده ام

جایی که شما ایستاده اید

یعنی کشمکش بین مرزِ نبودن و خواهشِ بودن

تنهایی؛

یعنی تخت خواب های خسته

یعنی خودت در آغوش خودت

با یک بال شکسته

باید دست برداریم از انتظار

از حسرتِ جاده ها

از چشم های همیشه به راه

از فکر رفته هایی که باز نمی گردند

در سرزمینی که هر طرفش خورشیدی غروب می کند

هیچ فردایی

هیچ فردایی

روزِ موعود نیست.






نویسنده : اسدالله شهریاری تاریخ : دو شنبه 9 دی 1392

تنهایی




نویسنده : اسدالله شهریاری تاریخ : دو شنبه 9 دی 1392

عشق ساعتی

وقتی که تمام شیرها پاکتی اند

 

وقتی همه ی پلنگ ها صورتی اند

 

وقتی که دوپینگ پهلوان می سازد

 

ایراد مگیر عشق ها ساعتی اند






نویسنده : اسدالله شهریاری تاریخ : دو شنبه 9 دی 1392

شعر غیرمنصرف

شعر غیرمنصرف  

 این چند اسم هرگز تنوین  نمی پذیرد   

                                گاهی به جای کسره فتحه به خود می گیرد

 اول اگر که اسمی مونث علم بود

                                              یا اینکه اسم علم زاسماء عجم بود

  سومی هم اسامی برای شهروکشور

                                      چهارمین شرط مون صفت به وزن أفعل

  و اما آخرین اسم زممنوع من الصرف

                                   مفاعیلُ و مفاعل من الجمع المکسر

                    و

أحمد و کبری و نوح و طاهره

                                          مریم و عثمان مساجد قاهره

جملگی هستند غیر منصرف

                                          یا به قول تازیان لا ینصرف

فتحه می گیرند در حالات جر

                                           هرگز از کسره در آن نبود اثر

همچنین تنوین بر آنها راه نیست

                                          هر کسی تنوین دهد آگاه نیست

پس بگو " مِن أحمَدَ " در حال جر

                                          فاقد " ال " یااضافه بود اگر

پس همین اسماء غیر منصرف

                                         با وجود این دوگردد منصرف

 

شهریاری




نویسنده : اسدالله شهریاری تاریخ : دو شنبه 9 دی 1392

علل گریز جوانان از نماز

علل گریز جوانان از نماز

مهم‌ترين هدف دشمن، تضعيف اعتقادات،‌ ايجاد شك و ترديد در بين جوانان، انهدام ايمان،‌ تقوا و غيرت و... مي‌باشد كه يكي از اصلي‌ترين نشانه‌گيريهاي آنها رغبت‌زدايي جوانان نسبت به فرايض ديني، از جمله: اهتمام به نماز و حضور در مساجد مي‌باشد.

 

«فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنيفاً فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتي‏ فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْها لا تَبْديلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ وَ لكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لا يَعْلَمُونَ»؛[1] به آيين فطرت و دين حق‌ توجّه نما، به آن فطرتي كه خداوند تمام بشر را همراه آن آفريده است، فطرتي كه در خلقت انسان همواره ثابت است و هرگز تغيير نمي‌كند. اين است آيين استوار و تزلزل ناپذير الهي.» امام صادق‏ علیه السلام در تفسير اين آيه فرموده‌اند: «خداوند بشر را با فطرت خداپرستي آفريده.» همچنين رسول اكرم صلی الله علیه و آله نيز در اين موضوع چنين فرموده‌اند كه: «كُلُّ مَوْلُودٍ يُولَدُ عَلَى الْفِطْرَةِ حَتَّى يَكُونَ أَبَوَاهُ يُهَوِّدَانِهِ وَ يُنَصِّرَانِهِ؛[2] هر مولودي با فطرت مذهبي و معرفت الهي متولد مي‌شود، تا اينكه پدر و مادر او را به آيين يهوديت و نصرانيت بار مي‌آورند.»

با تأمل در اين آيه مي‌توان چنين استنباط كرد كه اساس اولية پذيرش دين و مذهب در فطرت تمام افراد بشر وجود داشته و اين فطرت در اثر شرايط و  عوامل بيروني تحكيم و گاهي تضعيف مي‌گردد.

اكثر روان‌شناسان به رابطة مستقيم ميان دوران بلوغ و جهش ناگهاني احساسات مذهبي در جوانان اتفاق نظر داشته و آقاي دكتر «استانلي هال»[3] يكي از اولين رؤساي انجمن روان‌شناسي آمريكا (APA) معتقد است كه حداكثر اين احساسات مذهبي در 16 سالگي پيدا شده و اين موضوع را مي‌توان يك صورت خلاصه و فشردة شخصيت جوان بيان كرد.

علي رغم تلاشهاي بي‌ وقفة روحانيون و مبلغين اسلامي در جهت تبليغ معارف حقّة اسلامي و نقش اساسي مركز تخصصي تبليغ حوزة علمية قم و شكل‌گيري حوزه‌هاي علمية سفيران هدايت در سراسر كشور، با هدف تربيت مبلّغ و اعزام سريع آنان به مناطق مختلف و همچنين تلاش ارگانهاي فرهنگي و تربيتي مختلف در جامعه، هم‏چنان سستي و ضعف اعتقادي جوانان در امر گرايش به نماز و مساجد بسيار محسوس بوده و عوامل مختلفي در نمازگريزي و دور شدن آنان از مذهب و معنويت دخيل مي‌باشد.

از مهم‌ترين عوامل اساسي در جذب افراد جامعه، به ويژه جوانان نسبت به نماز مي‌توان به نقش ريشه‌اي و تربيتي سه نهاد اساسي یعنی خانواده، نظام آموزش و پرورش (مدرسه)‌ و مسجد اشاره كرد. دليل اهميت اين سه نهاد از آنجا روشن مي‌گردد كه بيشترين شخصيت و تربيت ديني ـ مذهبي هر جوان پيوسته در اين سه نهاد شكل مي‌گيرد.

لغت‌شناسي واژه نماز

نماز يكي از بزرگ‌ترين اعمال عبادي و از واجبات دين مبين اسلام مي‌باشد. واژۀ «الصلوة» 61 بار بدون مشتقات و 98 بار با مشتقات در قرآن به کار رفته است.[4]

پرستش و عبادت خداوند يكي از برنامه‌هاي اصلي و تبليغي تمامي پيامبران بوده است و همان گونه كه قرآن مي‌فرمايد:‌ «اعْبُدُوااللهَ[5]»؛ «خدا را بندگي كنيد!» اصل عبادت و پرستش خداوند در تمام اديان و شرايع الهي وجود داشته؛ اما شيوه و كيفيت عبادات با يكديگر تفاوت داشته‌اند.در اسلام، نماز راهي براي ياد خداوند[6] و حفظ افراد از ارتكاب به گناه است.[7]

عوامل جذب جوانان به مسجد

در جذب افراد به ويژه جوانان نسبت به اقامة نماز، مخصوصاً نماز جماعت و حضور در مساجد و برنامه‌هاي مذهبي و اسلامي عوامل مختلفي وجود دارد كه در زير خلاصه‌اي از مهم‌ترين عوامل آن مي‌آيد:

 معرفت افزايي

هر فعلي در اين عالم فرع بر معرفت نسبت به آن موضوع مي‌باشد. زماني كه افراد نسبت به كسب سود در معاملات شناخت و معرفت پيدا مي‌كنند، به تبع آن راه هاي كسب سود را دنبال كرده، با تمركز بر هدف، در عمل جهت نيل به هدف مداومت مي‌ورزند.

يكي از دلايلي كه در برخي از جوانان، رغبتي نسبت به نماز و حضور در مساجد وجود ندارد، عدم شناخت و اطلاعات كافي از منابع ديني و فلسفة عبادات از جمله نماز بوده و با مشاهدة عملي اشتباه از فردي كه به ظاهر چهره‌اي موجه و اسلامي دارد، آن خطا را به اسلام و جميع روحانيون و متوليان دين تعميم داده، به لجبازي و بدبيني مبتلا مي‌گردد.

نمازگريزي و به عبارتي ديگر دين ستيزي برخي از جوانان، ناشي از عدم معرفت و شناخت ديني و يا لجبازي مقطعي مي‌باشد. عوامل مختلفي از جمله: نهادهاي فرهنگي، رسانه‌ها، خانواده‌ها و... در آگاه‌سازي و معرفت‌افزايي دخيل بوده و نقشي كه مبلغين و روحانيون در ياري و هدايت ديگران عهده‌دار گرديده‌اند بسيار حساس و اساسي است.

دانش و اخلاق مبلغان

امروزه با توجه به پيشرفتهاي چشمگيري كه در عرصه‌هاي مختلف علوم و تكنولوژي صورت گرفته است، روحاني و مبلّغ اسلام به عنوان فردي كه عهده‌دار ابلاغ پيام و معارف اسلامي به مردم مي‌باشد، بايد خود را مطابق با نيازهاي جديد، به روز كرده و ضمن حفظ و امانتداري در تبليغ،‌ معارف اسلامي و منويّات اهل بيت‏ علیهم‏ السلام را با روشهايي كارآمد و اثرگذار براي مردم، به ويژه جوانان بيان نمايد. اصل امانتداري حکم می‏کند كه مبلّغ در اصل معارف والاي الهي، حق دخل و تصرف ندارد؛ بلكه در شيوه‌هاي معقول و شرعي بيان و نحوة تبيين و تفهيم آن به مخاطبين مختار به انتخاب اثرگذارترين شيوة تبليغي مي‌باشد. اگر چه از ديدگاه اسلام جذب جوانان به نماز و اسلام، به واسطة تحريف و تبليغ سليقه‌اي كه مطابق ميل افراد قرار گيرد، مطلوب نيست و در احكام و امور عبادي بيشترين مبنا بر تعبّد و اطاعت از اوامر و نواهي ذات اقدس الهيه قرار دارد.

تبليغ چهره به چهره و رفاقت با جوانان در قالب حلقه‌هاي معرفتي و انس (طرح صالحين)‌ يكي از شيوه‌هاي اثرگذار در معرفت‌افزايي و جذب افراد به شركت در نماز جماعت مي‌باشد. حجت الاسلام قرائتي ‏حفظه‏ الله برخي از علل بي‌رغبتي افراد، مخصوصاً جوانان نسبت به اقامة نماز و حضور در مساجد را چنين بيان نموده‌اند: «براي عدم حضور در جماعات و مسجد علل گوناگوني است: بعضي واقعاً عذر داشته و دليل‌شان پذيرفتني است؛ اما در بسياري از موارد بهانه‌هايي پوچ بيشتر نيست، از جمله: غفلت از پاداشهاي نماز جماعت، بي‌رغبتي به جهت بدرفتاري برخي نمازگزاران در مسجد، همفكر نبودن با امام جماعت از نظر ديدگاه سياسي، عيبهاي احتمالي بستگان و نزديكان امام جماعت، طول كشيدن نماز جماعت، رفتار متوليان و دست اندركاران مسجد و... .»[8]

در پژوهشي كه توسط آقاي «محمدي عراقي» پيرامون رغبت‌سنجي افراد نسبت به فريضة عبادي نماز انجام گرفته چنين آمده است كه: «بيش از 50% كساني كه مورد پرسش قرار گرفته‌اند كه: چرا نماز نمي‌خوانيد؟ پاسخ داده‌اند كه خدا به نماز ما نيازي ندارد.»[9]

بنا به تعبيري كه امام خامنه‌ای‏ حفظه‏ الله درسالهاي اخير با عناويني از جمله: تهاجم فرهنگي، شبيخون فرهنگي، ناتوي فرهنگي و تهديد نرم بيان نموده‌اند و هم اكنون نيز از موقعيتي بسيار حساس با عنوان «جنگ نرم» ياد مي‌كنند، وظيفة افسران جوان اين جنگ نرم (طلاب و مبلغين حوزه‌هاي علميه، به ويژه سفيران هدايت سراسر كشور) كه پرچم‌دار امر تبليغ و روشنگري در جامعه‌اند، چند برابر مي‌شود. در همين راستا به پيامي حكيمانه از ايشان اشاره مي‌كنيم كه پيرامون نماز مي‌فرمايند: «براي تبيين ژرفاي نماز و معرفي رازها و زيباييهاي آن، دست به تلاش پيگير و همه جانبه زده شود.»[10]

مهم‌ترين هدف دشمن، تضعيف اعتقادات،‌ ايجاد شك و ترديد در بين جوانان، انهدام ايمان،‌ تقوا و غيرت و... مي‌باشد كه يكي از اصلي‌ترين نشانه‌گيريهاي آنها رغبت‌زدايي جوانان نسبت به فرايض ديني، از جمله: اهتمام به نماز و حضور در مساجد مي‌باشد. حلقه‌هاي انس معرفتي كه در قالب طرحي گسترده و متمركز با عنوان «طرح شبكة شجرة طيبة صالحين سازمان بسيج مستضعفين» طراحي گرديده است،‌ با محور قرار دادن مساجد و اشتغال به امر تربيت و آموزش نونهالان، نوجوانان،‌ جوانان و... در عرصه‌هاي مختلف مباني انديشة اسلامي، تربيتي،‌ فرهنگي،‌ ورزشي و... در صدد تحقق اهداف والاي تربيتي و اخلاقي بوده كه يكي از مهم‌ترين اهداف آن جذب افراد، به ويژه جوانان به امر نماز و شركت مستمر و كيفي در نمازهاي جمعه و جماعت مي‌باشد.[11]

پی نوشت :

[1]. روم / 30.

[2]. بحار الأنوار، علامه مجلسي، دار کتب الاسلامية، تهران، بي‌تا، ج 2، ص‏88 ـ 87.

[3]. Granvile Stanley Hall.

[4].Namak

[5].مائده 72، اعراف 85، 73،65،59، هود 84،61،5 و...

[6].أَقِمِ الصَّلاةَ لِذِكْري[؛ طه / 14.]

[7]. إِنَّ الصَّلاةَ تَنْهى‏ عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْكَر[؛ عنكبوت / 45.]

[8]. پرتوي از اسرار نماز، محسن قرائتي، ستاد اقامه نماز، تهران، چاپ هفتم، 1372 ش، ص‏222 ـ 221.

[9]. پژوهشي پيرامون نماز، محمدي عراقي، 1376ش، ص‏68، به نقل از: www.Farsnews.com.

[10]. پيام مقام معظم رهبري امام خامنه‌اي>‌ به گردهمايي سالانۀ نماز در تبريز، 31/6/1375.

[11]. بررسي طرح شبكه صالحين در اسلامي شدن دانشگاه‌ها، علي محمد مظفري، دانشگاه آزاد اسلامي كاشان، کاشان، 1389 ش، اخلاق حرفه‌اي، ص‏5.

منبع : ماهنامه اطلاع رسانی، پژوهشی، آموزشی مبلغان شماره 164

 




نویسنده : اسدالله شهریاری تاریخ : دو شنبه 9 دی 1392

عربی3 تجربی

باسمه تعالی

نام..........................                                          نوبت امتحانی: پایانی اول

نام خانوادگی..............................                             پایه : سوم / تجربی/ریاضی

نام پدر......................                                  اداره آموزش وپرورش.................

شماره دانش آموزی.......................                                          ساعت شروع ............صبح

  نام درس:    عربی ٣                     (  مهر آموزشگاه  )                               مدت امتحان    ٨۰   دقیقه

 

ردیف

سؤالات

بارم

         
         

 

 

۱

 

 

للترجمة ا لى  ا لفارسیة :

الف)  الهی انطقنی با لهدی واجعل فی قلبی نوراً ·

 ب)   ماذا ا ردتم بهذا ا لذی صنعتم ؟  

ج)    تظهر ظاهرة قوس قزح  فی الایام ا لماطرة  ·

  د)  انّ الالكترون یدور حول نواة المادة  ·

ھ )  تقدّمت جریئةً  و غرست خنجرها فی ظهر ا لمشرك   ·

و) اعلموا انّ  ا لدار ا لباقیة خیرٌ من ا لدار ا لفا نیة      ·    

 

 

 

۳

۲

- اكتب ا لمطلوب : 

 الف) انّک انت الوهّاب  : (بالفارسیة)

ب )  پژوهشگران به قوانینی دست یافتند  :  (بالعربیة)

  ج) الذین قُتلوا فی سبیل الله احیاءٌ  ( المضاد )

د) سنستقبله بحفاوة : (بالفارسیة)

ھ ) هبْ لنا من لدنک رحمة : ( المترادف)

و ) برخی از لایه ها تاریکتر ازدیگری است  .( بالعربیة )

 

۵/۱

۳

عیّن  الصحیح:

الف) تعوّدنا ان نقدّم الهدایا لملوکنا   :     ۱-  عادت کرده ایم که به پادشاهانمان هدیه بدهیم   □    

    ۲ - عادت ماست  که به پادشاهانمان هدیه بدهیم   □

ب) سأصبرُ صبراً  جمیلاً  :   ۱- صبری نیکو پیشه می کنم  □   ۲ – به نیکی صبر خواهم کر د    □

ج ) أحسّت انّ السکینة قد أُنزلت علی قلبها :

 1- احساس کرد که آرامش را بر قلبش نازل کرده اند□  

2-  احساس کرد که آرامش بر قلبش نازل شده است □

۵/۱

4

إقرأ النصّ  ثمّ اجبْ  عن الاسئلة :

       «  كانت الایام قریبة من عید الاضحى ذهبت ابنةُ الامام علی (ع) الى بیت الما ل واستعارت من المسؤول عقدَ لؤلؤءٍ  لمدة ثلاثة ایام .. فقال المسؤول للامام (ع)  ما نسیت عهدی و مسؤلیتی .»

الف) الى این ذهبت ابنة الامیر ؟   

 ب) اعطی المسؤول العقد لمدة اسبوع   1- خطأ O 2- صحیح O

 ج) نسی المسؤول عهده  : 1- خطأ O 2- صحیح O

 د) اعرب الکلما ت المشار الیها بخط:              

 ﻫ) استخرج فعلا" معتلا"و اذکرمادته الاصلیة:

 

 

 

 

 

5/۲

 

 

 

 

5

صحح الاخطاء فی الترجمة  الفارسیه:

 1-کلّم الله موسی تکلیما"  =  خداوند با موسی سخن گفت سخن گفتنی

2- قال الرسول (ص) : لم تفرّق بین اطفالک ؟ = پیامبر گفت : چرا میان کودکان فرق گذاشتی ؟

3- نستمع الی القرآن خاشعین  = بافروتنی به قرآن گوش فرا می دهید

 

 

2

۶

للتعریب:                خدایا محبتت را در دلم قرار ده .

۵/۰

 

۷

عیّن الفعل المعتل فی مایاتی :

- الاب لم ینه ولده لانه لم یرج هدایته  ثمّ دار الکلام بینهما الی ان وصلا قرب شجرة.

 

۱

۸

   اکتب المطلوب :  

   الف)  هنّ..............فعل ماض من ( قا ل  ـُ ).

   ب)   فعل مضارع للمخاطب  من  ( وجد ـِ  ) ···············

    ج)   فعل مضارع للغائب من (نسى ـَ    )   ···············   

   د)  فعل  امر للمخاطبات من ( رجا ــُ  ) ···············  

           

 

۱

۹

الفعل

المادة الاصلیة

نوع المعتل

خاف 

 

 

ادع      

 

 

اکملالجدول:

 

۱

۱۰

عیّن  المفعول فیه والمفعول المطلق ونوعه  والحال  :

-         كان النبی یشاهد  الاطفال  مشاهدة الحكم .      

-          وقفت الرمیصاءُ قربخیمةالرسولمتربصةً .   

 

 

۲

۱۱

شكّل الكلمات المشار الیها  بخط :             سأل أحد الأمراء حكماء بلاده عن   أخطر الامراض .

      

1

 

۱۲

 

املا الفراغ بالكلمة المناسبة :

الف) أحسنْ الی الفقراء ...........الصادقین  . ( مفعول مطلق )

ب) یندفع ابناء الخنساء الی ساحة المعرکة................ ( الحال من هلّل)

ج) هجم العدو علی اراضینا ............( معتدی ، معتدیاً ، المعتدیة )

د ) یعیش البخیل فی الدنیا ............. الفقراء ( مفعول مطلق )

 

 

۱

۱۳

 للتحلیل  الصرفی والاعراب :          وعدَ اللهُ المؤمنینَ والمؤمناتِ جناتٍ  تجری من تحتها     الانهارُ...

التحلیل:

           وعد : فعل  /   - - - - - /- - - - - -/ - - - - -

          المؤمنات : - - - -  /  - - - - - / معرب/ - - - - - ·

        مِنْ  : - - -  -/ عامل- - - /- - - - - -  .  

        الانهار:  - -- --  /  جمع مکسر / - - - - - / - - - - - ·

للإعراب :↓

           الله : ---------/مرفوع .

           جنات : --------/--------- .

          تجری:  ----------- / منصوب محلاً .

 

 




نویسنده : اسدالله شهریاری تاریخ : دو شنبه 9 دی 1392

اعداد در زبان عربی

اعداد در زبان عربی

عدد در زبان عربی به دو دسته ی  اصلی و ترتيبی تقسيم می شود .

اعداد اصلی: اعدادی هستند كه برای شمارش چيزی از آنها استفاده می شود وعبارتند از:

(1- واحد/ واحدة) (2- اثنان/ اثنتان) (3- ثلاثة/ ثلاث) (4- أربعة/ أربع) (5- خمسة/ خمس) (6- ستّة/ ستّ) (7- سبعة/ سبع) (8- ثمانية/ ثماني) (9- تسعة/ تسع) (10-  عشرة/  عشر)  (11- أحدَ عشرَ/ إحدی عشرةَ) (12- اِثنا عشرَ/ اِثنتا عشرةَ) (13- ثلاثةَ عشرَ/ ثلاثَ عشرةَ) (14- أربعةَ عشرَ/ أربعَ عشرةَ) (15- خمسةَ عشرَ/ خمسَ عشرةَ) (16- ستَّةَ عشرَ/ ستَّ عشرةَ) (17- سبعةَ عشرَ/ سبعَ عشرةَ) (18-  ثمانيةَ عشرَ/ تماني عشرةَ) (19- تسعةَ عشرَ/ تسعَ عشرةَ) (20- عشرون) (21- واحد و عشرون/ واحدة و عشرون) (22- اثنان و عشرون/ اثنتان و عشرون) (23 – ثلاثة و عشرون/ ثلاث و عشرون) ... (30- ثلاثون) (40- أربعون) (50- خمسون) (60- ستُّون) (70- سبعون) (80- ثمانون) (90- تسعون) (100- مِئَة) (101- مئة و واحد/ مئة و واحدة) (102- مئة و اثنان/ مئة و اثنتان) ... (111- مئة و أحدَ عشرَ/ مئة و إحدی عشرةَ) ... (200- مئتان) (300- ثلاثُمئةٍ) (400- أربعُمئةٍ) (500- خمسُمئةٍ) (600- ستُّمئةٍ) (700- سبعُمئةٍ) (800- ثمانُمئةٍ) (900- تسعُمئةٍ) (1000- ألف) (2000- ألفان) (3000- ثلاثةُ آلافٍ) ... (10000- عشرةُ آلافٍ) (11000- أحدَ عشرَ ألفاً) (12000- اثنا عشرَ ألفاً) (13000- ثلاثةَ عشرَ ألفاً) ... (20000- عشرون ألفاً) (100000- مئةُ ألفٍ) (200000- مئتا ألفٍ) (300000- ثلاثُمئةِ ألفٍ)  (1000000- مليون) (2000000- مليونان) (3000000- ثلاثةُ ملايينَ) (11000000- أحدَ عشرَ مليوناً) ... (1000000000- مليار) (3000000000- ثلاثةُ ملياراتٍ) و ...

ü    عددهای 1 و 2 بعد از معدود خود می آيند و در جنس و عدد از آن تبعيت می کنند .

ü    هر دوجزء أعداد11تا19مبنی برفتح می باشد به جز جزء أول عدد12که مانند اسم مثنی می باشد

ü    هر دو جزء أعداد 11 و 12 ازنظر جنس مطابق با معدود می باشد .

ü    جزء أول أعداد 13 تا 19 از نظر جنس برعکس معدود و جزء دوم مطابق معدود می باشد .

ü    معدود أعداد 3 تا 10 ( 103 تا 110 و هر 03 تا 010 ) جمع و مجرور می باشد .

ü    معدود أعداد 11 تا 99 ( 111 تا 199 و 211 تا 299 و ...) مفرد و منصوب می باشد .

ü    معدود أعداد 100 ، 200  و هر عددی که حداقل دو صفر داشته باشد مفرد و مجرور می باشد.

مثال ها :

1) يک دانشجوی دختر آمد. = جاءت طالبةٌ واحدةٌ  2) دو صفحه را خواندم = قرأتُ صفحتَيْن اثنتَيْن

3)سه کتاب خريدم = اشتريتُ ثلاثةَ کُتُبٍ 4) به نُه دانشجوی دختر سلام کردم=سلّمتُ علی تسعِ طالباتٍ

5) 11مقاله خواندم = طالعتُ إحدی عشرةَ مقالةً 6) 12دانشجوی دختر آمدند= جاءت اثنتا عشرةَ طالبةً

7) 14گل چيدم = اقتطفتُ أربعَ عشرةَ وردةً 8) 18کتاب از کتابخانه امانت گرفتم = استعرتُ ثمانيةَ عشرةَ کتاباً من المکتبة 9) 25دانشجوی پسر دراين امتحان قبول شدند = نجح خمسةٌ و عشرون طالباً في هذا الامتحان . 10) 96 صحه از کتاب را خواندم = قرأتُ ستّاً و تسعينَ صفحةً من الکتاب .

 

 به طور خلاصه چكيده قواعد اعداد اصلی بدين گونه می باشد :

 

عدد

معدود

مذكر يا مؤنث بودن معدود

إعراب معدود

1و2

مطابق با عدد

مطابقِ عدد

عدد تابع معدود

3-10

جمع

بر عكسِ عدد

مجرور

11و12

مفرد

مطابقِ عدد

منصوب

13-19

مفرد

بر عكسِ جزء اول عدد

منصوب

20و30و40-90

مفرد

يكسان

منصوب

21و22 ... 91و92

مفرد

مطابق با جزء أول

منصوب

23-29 ... 93-99

مفرد

بر عكس جزء اول عدد

منصوب

100و200 و ... 1000و 1100 و ...

مفرد

يكسان

مجرور

 

ü    اعداد بزرگ به أجزاء كوچكتری تقسيم می شوند ، سپس بر اساس جدول داده شده ، إعراب ، مذكر و مؤنث و معدود هر يک مشخّص می شود.

مثال : در كره زمين 729 433 895 6  نفر زندگی می كنند.

يعيشُ في الكرةِ الأرضيةِ ستّةُ ملياراتٍ و ثمانُمئةٍ و خمسةٌ و تسعونَ مليوناً و أربعُمئةٍ و ثلاثةٌ و ثلاثونَ ألفاً و سبعُمئةٍ و تسعةٌ و عشرونَ شخصاً.

 

اعداد ترتيبی :

 

اعدادی هستند كه به عنوان صفت بعد از معدود بكار می روند و در إعراب و جنس از معدود خود تبعيّت می كنند . و در زبان فارسی معمولاً به آخر آنها پسوند « -ُ م » افزوده می شود . اين اعداد در زبان عربی عبارتند از:

(1- الأول/ الأولی) (2- الثاني/ الثانية) (3- الثالث/ الثالثة) (4- الرابع/ الرابعة) (5- الخامس / الخامسة) (6- السادس/ السادسة) (7- السابع/ السابعة) (8- الثامن/ الثامنة) (9- التاسع/ التاسعة) (10- العاشر/ العاشرة) (11- الحاديَ عشرَ/ الحاديةَ عشرةَ) (12- الثانيَ عشرَ/ الثانيةَ عشرةَ) (13- الثالثَ عشرَ/ الثالثةَ عشرةَ) ... (20- العشرون) (21- الواحد/ الحادي والعشرون// الواحدة/ الحادية والعشرون) (22- الثاني والعشرون/ الثانية والعشرون) ...(30- الثلاثون) (40- الأربعون) ... (100- المئة) (101- الأول بعد المئة/ الأولی بعد المئة) (102- الثاني بعد المئة/ الثانية بعد المئة) (110- العاشر بعد المئة/ العاشرة بعد المئة) (200- المئتان) (220- العشرون بعد المئتَيْنِ) (1000- الألف) ...

مثال : 1- ساعت12 می باشد. = الساعةُ الثانيةَ عشرةَ تماماً.

2- صفحه ی سه هزار و دويست و پنجاه و چهارُم را خواندم. = قرأتُ الصفحةَ الرابعةَ والخمسينَ بعدَ ثلاثةِ آلافٍ والمئتَيْنِ.

 

خواندن تاريخ ها :

در خواندن تاريخ ها معمولاً روزها و ماه ها با عدد ترتيبى ولی سال ها با عدد اصلی بيان می شود. يا اينكه تمام اعداد به صورت اعداد اصلي بيان مي شود همانگونه که در فارسی می گوئیم من متولد هفت ِ، پنجِ ، هزار و سیصد و پنجاه و نه هستم در عربی نیز گفته می شود : سبعة ، خمسة ، ألف و ثلاثمئة و تسعة و خمسين

مثال (1):

انقلاب اسلامی در 22 بهمن 1357 ( 12/11/ 1357 ) به پيروزی رسيد.

انتصرت الثورةُ الإسلامية في اليوم الثاني والعشرين مِن شهر بهمن ( الشهر الحادي عشر ) عامَ ألفٍ وثلاثمئة وسبعة وخمسين هجري شمسي. يا انتصرت الثورة الإسلامية يوم اثنين و عشرين ، أحد عشر، ألف و ثلاثمئة و سبعة و خمسين هجري شمسي .

مثال (2):

من متولّد 15 تير سال 1363 هجری شمسی هستم.

ولدتُ في اليومِ الخامسَ  عشرَ مِن شهرِ تير ( الشهر الرابع ) سنة ألفٍ وثلاثمئة وثلاثٍ وستين هجرية شمسية./ يا أنا من مواليد يوم خمسة عشر ، أربعة ، ألف و ثلاثمئة و ثلاثة و ستين .

ساعت ها ( الساعات ):

ساعت معمولاً با عدد ترتيبی ولی دقيقه با عدد اصلی بيان می شود هر چند كه گاهی دقيقه نيز با عدد ترتيبی بيان می شود .

مثال ها :

( 00/ 5 ) الساعة الخامسةُ تماماً 

( 05/ 7 )  الساعة السابعةُ و خمسُ دقائقَ / الساعة السابعة و الدقيقةُ الخامسةُ

(15/ 8) الساعة الثامنة والربع/ الثامنة وخمسَ عشرةَ دقيقةً/ الثامنةُ والدقيقةُ الخامسةَ عشرةَ

(30/ 3) الساعة الثالثة والنصف/ الثالثة وثلاثون دقيقةً/ الساعةُ الثالثةُ و الدقيقة الثلاثون

(45 / 5 ) الساعة السادسة إلاّ ربعاً / الساعة السادسة إلاّ خمسَ عشرةَ دقيقةً

( 55 / 7 ) الساعة الثامنةُ إلا خمسَ دقائقَ

( برگرفته از کتاب « همراه شما در عراق »

 




نویسنده : اسدالله شهریاری تاریخ : دو شنبه 9 دی 1392

اركان استثناء

الإستثناء :

 تعريف : عبارت است از خارج شدن اسمي از حكم كلي كه بعد از ادات إستثناء مي آيد

اركان استثناء :

الف) ـ مُستَثني : مستثني اسم منصوبي است كه بعد از حرف استثناء مي آيد .  

    مانند: قامَ القومُ إلا عليَّاً ( مُستَثني و منصوب )   

 ب) ـ مُستَثْني مِنه[1]: اسم معرفه و جمعي است كه قبل از حرف استثناء مي آيد .  

         مانند: قامُ القَومُ إلا عَليَّاً  ،  خَرَجَ التلاميذُ مِن المدرسهِ إلّا علياً 

نكته : مستثني منه جزء نقش محسوب نمي شود .        

ج) ـ أدات استثناء :  إلّا ، غَير ، سِوي ،‌خَلا ، عَدا و حاشا 

     مانند: قامَ القومُ إلّا عليَّاً                

اقسام  إستثناء : 1) – مُستثنَي تام :{ الف) – مُتصِّل ب) – مُنقطع }   2) – مُفرَّغ

الف) ـ مُتَّصِل :  آن است كه مستثني و مستثني مِنه از يك جنس باشند .

    مانند: جاءَ التلاميذُ إلّا مُحمَّداً            

ب) ـ  منْقَطِع : آن است كه مستثني و مستثني مِنه از يك جنس نباشند .  

   مانند:  جاءَ التلاميذُ إلا كتابَهُمْ

نكته: در عبارت هاي مثبتي كه يكي از كلمات { بعض ، جمبع، كلّ ، واحد ، واحدة، أحد } نوع مُستثنَي از نوع تام است و غير مُفرِّغ .

مانند : كُلُّ شَيءٍ هالِكٌ إلّا وَجهَهُ    

2) ـ مُفَرَّّغ :  آن است كه مستثني مِنه آن مَحذوف است و منفي يا سؤالي مي باشد .

    مانند: ما جاءَ إلا أحمدُ         ما رأيًتُ إلّا أحْمدَ         ما سَلَّمتُ إلا بعليٍّ

              مستثنَي و مرفوع                 مستثنَي و منصوب              مستثنَي و مجرور 

 در إستثناء مُفرَّغ جمله ي قبل از إلّا داراي شرائط زير است :

 1)‌- منفي است .[ ما ، لا ، لَم، لَمَّا ، لَن ،لَيسَ ، هَل ].

 2) – مُستثنَي منه ندارد . 3) – معنَی جمله كامل نيست .

نكته { براي مطالعه}:  مستثني اگر متصل باشد و مثبت پس اعرابش واجب است منصوب باشد . و اگر مستثني متصل منفي باشد جائز است كه منصوب و مرفوع باشد.

مانند:  ما خَرَجَ المعلِّمونَ إلا حسينُ أو حسينَ    

  مانند:  خَرَجَ المعلِّمونَ إلا   حسينَ  { مستثني متصل و منصوب }

 نكته : هرگاه مستثني منقطع بود اولا منصوب و ثانيا مثبت مي باشد. يعني مستثني منقطع منفي نمي شود فقط منصوب است . 

هرگاه مستثني مفرغ باشد اولاً به صورت منفي مي آيد ثانياً در جمله مستثني منه وجود ندارد ثالثاً اعراب مستثني به اين صورت مي باشد كه فرض مي كنيم كه إلّا در جمله وجود ندارد سپس جمله را تركيب مي كنيم اسم بعد از إلّا هر نقشي داشت حركت همان نقش را به آن كلمه مي دهيم و اعراب مستثني به دست مي آيد.

 مانند: ما ذَهَبَ إلّا عليٌ (( در اين عبارت به فرض اينكه إلُّا وجود ندارد [[ ما ذَهَبَ عليٌّ ]]

 عليٌّ   {نقش فاعل و مرفوع را دارد پس اعراب مستثني در اين عبارت مرفوع مي باشد . }

مانند: ما جاءَ إلا أحمدُ    ما رأيًتُ إلّا أحْمدَ     ما سَلَّمتُ إلا بعليٍّ 

               فاعل و مرفوع        مفعول و منصوب         مجرور به حرف جر

  ـ*مفرَّغ = جمله منفي+ ادوات استثناء + منصوب و مرفوع     مانند:‌هَل جزاءُ الاحسانِ إلّا الإحسانُ  ( الإحسانُ بدون إلُّا نقش خبر را دارد )‌

كلمه ي « غير و سِوَي » چون دائم الإضافه هستند مُستثناي آن مُضافٌ إليه و مجرور است ولي خودشان همان اعرابي را مي گيرند كه مُستثنَي بايد بگيرد .           مانند : خَرَجَ التلاميذُ غيرَ عليٍّ

فنون تست زني إستثناء

الف) – اگر عبارت خالي از عوامل منفي { لَمْ ، لَمّا ، لا ، لَنْ ، ما ، لَيسَ ، هَلْ} مُستَثنَي بايد منصوب { ـَـًـ،ينِ، ينَ ،اتِ } باشد.

ب) – مُستثنَي منه بايد به لحاظ عددي« مُثنَي يا جمع و يا اسم جمع » باشد .

ج) – قبل از « إلـّا » اگر لفظ« كُلّ » وجود داشت و جمله مثبت بود « كُلّ» مِسُتثنَي منه به حساب مي آيد.

د) – به هنگام نبودن{ فاعل ، نائب فاعل ، مفعول به ، خبر واسم و خبر نواسخ } در جمله هاي منفي قبل از « إلـّا» دليلي بر مفرّغ بودن آن است.

هـ) – اگر مُستثنَی مرفوع {ــُ ــٌـ،انِ ،ونَ} بود نوع مُستثنی حتماً مُفرَّغ می باشد .

و)- در بيش تر سؤالات کنکوري از افعال متعدي ،  به هنگام منفي بودن زياد استفاده مي شود که بايد به مفعول آن هم توجه کرد .

ز)-  سعي کنيد که در جمله هاي منفي از لفظ إلـّابه بعد ترجمه آغاز شود و با اول جمله مرتبط داده شود اگر جمله معنايش کامل بود إستسثناء کامل است در غير اين صورت مستثنی مفرّغ است .   

ح)-  اگر قبل ازإلـّافقط فعل منفي بود يقيناً آن عبارت مُستَثنَي منه اش محذوف است ، و نوع آن مُفرّغ است.

1) - مستثنَي منه معمولا هميشه به صورت جمع يا اسم جمع و يا اسم مفرد همراه با (( كل )) مي ايد. كه در اصل يكي از نقش هاي ( فاعل ، مفعول به ، خبر و ....   )دارد.

 




نویسنده : اسدالله شهریاری تاریخ : دو شنبه 9 دی 1392

قواعد عربی سال دوم تجربی و ریاضی

قواعد عربی سال دوم تجربی و ریاضی

 

        درس اول : معرفه و نكره

 

    مسلماً معرفه اسمـﯽ است كه نزد انسان ، شناخته شده باشد و نكره ناشناخته ؛ اما براﯼ شناخت آن ها چه بايد كرد تا دچار اشتباه و شك و شبهه نشويم ؟ ماپايه را براساس انواع معرفه مـﯽ گذاريم . در صورتـﯽ كه كلمه ﯼ مورد نظر جزء هيچ يك از انواع معرفه نباشد ، در قسمت نكره قرار مـﯽ گيرد . معمولاً كلمه اﯼ كه نكره است ، تنوين دارد ؛ اما تنوين مستقيماً علامت نكره نيست ؛ زيرا بعضـﯽ اسم ها اصلاً تنوين پذير نيستند و حتـﯽ بعضـﯽ از انواع عَلم تنوين مـﯽ گيرند.

 

                        عَلـَم  ( اسم خاص ) : محمدٌ ، فاطمة ، إيران ، زاينده رود  و . .

       ضمير : ي ، هي ، أنتَ ، إياكَ و . . 

       اسم  اشاره : هذا ، تلك ، هؤلاء ، هناكَ و . .

      معارف          اسم  موصول : الذي ، اللذان ِ ، اللاتي ، من ، ما و . .

                        مُعَرَّف بأل ( تمام اسم ها يـﯽ كه با ال همراهند ) : الكتاب ، القلم ، المدرسة و . .  

       مُعرَّف بإضافة ( يا : مضاف به معرفه ) : "صف" در صف المدرسة ، "كتاب" در كتابي و . . 

 

  ** البته علم انواع مختلف و تقسيم بندﯼ هاﯼ گوناگونـﯽ دارد كه از بحث ما خارج است . مانند انواع كنيه ، لقب ،

اضافه و غيره .

  ** مضاف به معرفه ، معرفه است و مضاف به نكره ، نكره . مثلا ً: "كتاب" در "كتاب التلميذ" معرفه است ، زيرا

مضاف به معرفه اﯼ شده است ، اما در "كتاب تلميذٍ " نكره مـﯽ باشد ، زيرا مضاف إليه آن نكره است .

      ** درهرصورت معرفه نسبت به نكره ، ارجح است وعلم نسبت به ديگرانواع معرفه ، ارجح . بنابراين درصورتـﯽ كه يك اسم علم تنوين داشته باشد ، "معرفه (از نوع علم)" محسوب مـﯽ گردد واگر يك اسم علم با ال ذكرگردد ، از انواع معرفه ،"علم" به حساب مـﯽ آيد، نه معرّف بأل. مانند: محمدٌ ،عليّ ٌ كه معرفه(علم) هستند والحسن ، الحسين معرفه(علم).

 

 

 

   درس دوم و سوم : علامت هاﯼ فرعـﯽ اعراب

 

اصلـﯽ : كلماتـﯽ كه داراﯼ حركت هاﯼ اصلـﯽ ضمه ، فتحه و

كسره باشند ، اعرابشان اصلـﯽ است :

ذهب التلميذ ُ. (يا : تلميذ ٌ ؛ تلميذ : فاعل و مرفوع)

1- ظاهرﯼ                  رأيت التلميذ َ‌. (يا:تلميذا ً ؛ تلميذ : مفعول و منصوب)

سلّمتُ علـﯽ التلميذ ِ.(يا:تلميذ ٍ؛ تلميذ : مجروربه حرف جر)

[اعراب "تلميذ"درتمام اين مثال ها ظاهرﯼ و اصلـﯽ است.]

فرعـﯽ : شامل اين موارد مـﯽگردد :

الف- اسم هاﯼ مثنـﯽ

علامت هاﯼ اعراب                                      ب- اسم هاﯼ جمع سالم مذكر

ج- اسم هاﯼ جمع سالم مؤنث

د- اسماء خمسه

هـ- اسم هاﯼ غيرمنصرف

و- افعال خمسه

2- محلـﯽ ( در سال اول خوانده ايم .)

3- تقديرﯼ ( در درس چهارم خواهيم خواند .)

** تمام علامت هاﯼ اعراب غير از اعراب محلـﯽ مخصوص اسم ها و فعل هاﯼ معرب است

  اعراب فرعـﯽ :

    اعراب فرعـﯽ به اين معنـﯽ است كه حالت هاﯼ مختلف مرفوع ، منصوب و مجرور به جاﯼ حركت هاﯼ ضمه ،

 فتحه و كسره با حركت هاﯼ ديگر يا با حروف نمايش داده شوند . 

مرفوع با الف : جاء التلميذان ِ . (التلميذان : فاعل ومرفوع با الف)  

                 الف :اسم های مثنی                                رأيت التلميذين ِ. (التلميذين: مفعول و منصوب با ياء)

                                                                      منصوب و مجرور با ياء

                                                                  سلّمتُ علـﯽ التلميذين ِ.(التلميذين: مجرورباياءبه حرف جر)

                                                          مرفوع با واو : جاء المعلمونَ . (المعلمون:فاعل و مرفوع با واو)

   ب- اسم هاﯼ جمع سالم مذكر

                     رأيت المعلمينَ.(المعلمين: مفعول و منصوب با ياء)    

                                   و مجرور ياء  با      سلّمتُ علـﯽ المعلمينَ.(المعلمين: مجروربا ياء به  حرف جر)

   ج- اسم هاﯼ جمع سالم مؤنث   فقط در حالت نصب   منصوب با كسره[1] . ( يعنـﯽ به جاﯼ فتحه ، كسره مـﯽ گيرد .)

                                                                       رأيتُ التلميذات ِ‌ .  التلميذات : مفعول و منصوب با كسره

       

                                                    1- أب (پدر)

                                                    2- أخ (برادر)

   د- اسماء خمسه                               3- ذو (صاحب و دارنده)

                                                   4- حم (اقوام مذكرهمسر- از دو طرف)

                                                   5- فو (دهان)

                                                              

                                                  ** "حم" و "فو" فراتر از بحث ماست .

                                          مرفوع با واو : جاء أبوحسين ٍ . (أبو : فاعل و مرفوع با واو)

                                   أخومريم عندالباب. (أخو : مبتدا ومرفوع با واو)       

                                                 

    اعراب اسماء خمسه                     منصوب با الف : رأيتُ أباعليٍّ . (أبا : مفعول ومنصوب با الف)

                                               مجرور با ياء : سلّمتُ علـﯽ ذي علم ٍ. (ذي : مجرور به حرف جر با ياء) 

 

                                                          ** شرط هاﯼ فرعـﯽ بودن اعراب "أب" و " أخ" :

                                         1- ال و تنوين نداشته باشند . زيرا در اين صورت داراﯼ اعراب اصلـﯽ مـﯽ گردند .    مانند : جاء الأب ُ يا أب ٌ. ( أب : فاعل و مرفوع به اعراب ظاهرﯼ و   اصلـﯽ                                    رأيتُ الأب َ يا أبا ً. ( أب : مفعول و منصوب به اعراب ظاهرﯼ و اصلـﯽ)

                                             سلّمتُ علـﯽ الأب ِ يا أب ٍ . (أب: مجروربه حرف جربه اعراب ظاهرﯼ و اصلـﯽ)

                                                 2- مضاف باشند .

                                     مانند : ذهبَ أبوحُسين ٍ مَع أخيه إلـﯽ البُستان ِ و شاهَدَا هُناكَ رَجُلا ً ذاعَينَين ِكبيرَتَين ِ.

                                             أبو : فاعل و مرفوع با واو به اعراب ظاهرﯼ و فرعـﯽ

                                             أخي : مضاف إليه و مجرور با ياء به اعراب ظاهرﯼ و فرعـﯽ

                                             ذا : صفتِ رجُل و منصوب با الف به اعراب ظاهرﯼ و فرعـﯽ

   ** "ذو" هميشه مضاف است ، بنابراين هيچ شرطـﯽ در فرعـﯽ بودن اعراب آن نيست .

   هـ- اسم هاﯼ غيرمنصرف[2]   فقط در حالت جر  مجرور با فتحه[3] . ( يعنـﯽ به جاﯼ كسره ، فتحه مـﯽ گيرد .)

 

                                                     علم مؤنث : فاطمة ، سُميّة ، مكة و . .

                                                     علم غيرعربي : يوسف ، نيكلاس (Nicholas) و . .

                                              

                                                     صفت هاﯼ بر وزن أفعَل : أكبر ، أبيض و . .                                              

اسم هاﯼ غيرمنصرف             جمع هاﯼ مكسر هم وزن و هم آهنگ "مَفاعِل" و "مَفاعيل" :

                                         مساجد ، تمارين ، شواهد ، تصاوير و . .  

                           اسم هاﯼ مختوم به همزه ﯼ زائد(شامل صفت نيز مـﯽ گردد.) :

                                           زهراء ، حمراء و . .

        اسم هاﯼ مختوم به "ان" زائد (شامل صفت نيز مـﯽ گردد .       رحمان ،عطشان و . .       

                   هيچ گاه تنوين نمـﯽ پذيرند

   ويژگـﯽ هاﯼ اسم هاﯼ غيرمنصرف         

               هميشه به جاﯼ كسره ، فتحه مـﯽ گيرند .  

                  **«يعنـﯽ : بـﯽ تنوين ، با فتحه»*      

     ** توجّه : اسم هاﯼ غير منصرف در صورتـﯽ كه :

           1- ال بگيرند

       2- مضاف واقع گردند

        داراﯼ اعراب اصلـﯽ مـﯽ گردند[4] .

                              (اما تنوين نگرفتن هم چنان به قوت خود باقـﯽ است.)

     مانند : أحسنتُ إلـﯽ الأفضل ِ . أحسنتُ إلـﯽ أفضل ِ الناس . (أفضل:مجرور به حرف جر به اعراب ظاهرﯼ و اصلـﯽ)

                                                    يَكتبان ِ

                                                    تكتبان ِ

   و- افعال خمسه                               يَكتبونَ  

                                                   تكتبونَ

                                                   تكتبينَ 

                                                  

    يعنـﯽ پنج صيغه ﯼ زمان مضارع كه با ضمير فاعلـﯽ همراهند . اعراب اين افعال به تفصيل در دو درس ششم و هفتم ذكر خواهد شد . اما به طور اجمال مـﯽ توان اين نمودار را رسم كرد . 

                                              مرفوع با ثبوت نون اعراب : يَكتبان ِ ،‌ تكتبان ِ ، يَكتبونَ ، تكتبونَ ، تكتبينَ 

 

 

  اعراب افعال خمسه                     منصوب با حذف نون اعراب : أن يكتبا، أن تكتبا، أن يكتبوا، أن تكتبوا، أن تكتبي

  

 

                                            مجزوم با حذف نون اعراب : لم يكتبا ، لم تكتبا ، لم يكتبوا ، لم تكتبوا ، لم تكتبي

 

  ** براﯼ اعراب فرعـﯽ مـﯽ توانيم چنين نمودارﯼ نيز رسم نمائيم :       اسم هاﯼ مثنـﯽ

                                      معرب به حروف               اسم هاﯼ جمع سالم مذكر

                                                                       اسماء خمسه

                                                                       افعال خمسه

          اعراب  فرعـﯽ             

            اسم هاﯼ جمع سالم

      معرب به حركت

     اسم هاﯼ غيرمنصرف

 

 

 

 

 

   

 

 درس چهارم : اعراب محلـﯽ و تقديرﯼ

   اعراب محلـﯽ در سال اول توضيح داده شده است .

   در اعراب تقديرﯼ ، كلمه هيچ كدام از موارد سابق الذكر نيست . يعنـﯽ نه ضمه ، فتحه و كسره مـﯽ گيرد كه اعرابش ظاهرﯼ واصلـﯽ باشد، نه مثنـﯽ، جمع مذكرسالم و . . است كه اعراب فرعـﯽ شامل حالش گردد، نه كلماتـﯽ مانند ضمير، اسم اشاره و . . است كه اعراب محلـﯽ داشته باشد . بلكه آخرآن به گونه اﯼ است كه آن حركات را درتقدير دارد. به بيان ديگر بايد حركات ضمه ، فتحه و كسره را بپذيرد ، اما نمـﯽ تواند ! يعنـﯽ فرض مـﯽ كنيم كه آن حركت ها را داراست . در تركيب به اين صورت عنوان مـﯽ نماييم : تقديراً مرفوع ، تقديراً منصوب ، تقديراً مجرور .

       اسم هاﯼ مقصور[5] : در تمام حالات رفع و نصب و جر

                                جاءت كبرﯼ . (كبرﯼ : فاعل و تقديراً مرفوع)

                                 رأيتُ كبرﯼ . ( كبرﯼ : مفعول و تقديراً منصوب)

                                  سلّمتُ علـﯽ كبرﯼ . (كبرﯼ : تقديراً مجرور به حرف جر)

   اسم هاﯼ منقوص[6] : فقط در دو حالت رفع و جر[7]( يعنـﯽ ضمه و كسره نمـﯽ گيرد.)

  كلماتـﯽ كه شامل             جاء القاضِي . (القاضِي : فاعل و تقديراً مرفوع)

  اعراب تقديرﯼ             سلّمتُ علـﯽ القاضِي . (القاضِي : تقديراً مجروربه حرف جر)

     مـﯽ گردند                 اسم هاﯼ مضاف به ياء متكلم[8] : در تمام حالات رفع و نصب و جر   

كتابي علـﯽ المنضدة . (كتاب : مبتدا و تقديراً مرفوع)

 وضعتُ قلمي علـﯽ كتابي .(قلم:مفعول و تقديراً منصوب ؛ كتاب : تقديراً مجروربه حرف جر)

             فعل هاﯼ مضارع مختوم به الف (مقصوره) : فقط در حالت رفع و نصب[9]

  مانند : يَنهَـﯽ ، يَبقـَﯽ ، يَفنـَﯽ ، أنْ يَنهَـﯽ، لنْ يَبقـَﯽ، حتـﯽ يَفنـَﯽو.. 

                                          فعل هاﯼ مضارع مختوم به ياء و واو : فقط در حالت رفع [10]

                                                                مانند : يَهدِي ، يَشفِي ، يَروِي و . .

                                                                        يَدعُو ،‌ يَشكُو ، يَرجُو و . .  

  ** توجّه :

            الف- اسم هاﯼ مقصورِ بـﯽ ال            با تنوين فتحه[11] مـﯽ آيند ؛ كه البته بازهم مقصورند واعرابشان تقديرﯼ:

                                                          جاء فتـﯽً . (فتـﯽ : فاعل و تقديراً مرفوع)

                                                         رأيتُ فتـﯽً . (فتـﯽ : مفعول و تقديراً منصوب)

                                      سلّمتُ علـﯽ فتـﯽً . (فتـﯽ : تقديراً مجرور به حرف جر)

            ب- اسم هاﯼ منقوص ِ بـﯽ ال            با تنوين كسره مـﯽ آيند (غيرازحالت نصب[12]) ؛ كه البته بازهم منقوصند

                                                         واعرابشان تقديرﯼ :

                                                         جاء قاض ٍ . (قاض ٍ : فاعل و تقديراً‌ مرفوع)

                                                         سلّمتُ علـﯽ قاض ٍ . (قاض ٍ : تقديراً مجرور به حرف جر)  

   ** توجّه : اسم هاﯼ مقصورومنقوص درحالت مثنـﯽ ، جمع سالم مذكر[13] يا جمع سالم مؤنث (در حالت نصب) ، همچنان داراﯼ اعراب فرعـﯽ مـﯽ باشند . مثنـﯽ مانند : جاءَ الفـَتـَيان ِ (يا : فـَتـَيان ِ). جاء القاضِـيان ِ (يا : قاضِـيان ِ).

                             رأيتُ الفـَتـَيـَيْن ِ ( يا : فـَتـَيـَيْن ِ) . رأيتُ القاضِيَـيْن ِ ( يا : قاضِيَـيْن ِ).

           سلّمتُ علـﯽ الفـَتـَيـَيْن ِ( يا : فـَتـَيـَيْن ِ) . سلّمتُ علـﯽ القاضِيَـيْن ِ ( يا : قاضِيَـيْن ِ).

                    جمع سالم مؤنث (در حالت نصب) مانند : رأيتُ الفتيات ِ (يا : فتيات ٍ) . 

    بنابراين قانون فوق الذكر تنها در صورتـﯽ صدق مـﯽ كند كه اين اسم ها مفرد يا جمع مكسر باشند . جمع مكسر مانند وصايا ، هدايا ، رعايا و . . كه حالتـﯽ از مقصور را دارند و تـَهاني ، مَساعي ، مَباني و . . كه مانند منقوص مـﯽ باشند .

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

    درس پنجم : تركيب هاﯼ اضافـﯽ و وصفـﯽ    در تركيب اضافـﯽ ، كلمه ﯼ اول مضاف و دومـﯽ مضافٌ إليه است . مضافٌ إليه به مضافْ اضافه مـﯽ گردد .  در تركيب وصفـﯽ كلمه ﯼ اول موصوف و دومـﯽ صفت است . صفت ، موصوف خود را توصيف مـﯽ نمايد .

    تشابه : دو كلمه به هم اضافه مـﯽ گردند .  

    اختلاف : منظورازتركيب اضافـﯽ اين است كه كلمه ﯼ دوم به نوعـﯽ درمالكيت كلمه ﯼ اول است. مانند: كتابُ عليٍّ . يعنـﯽ كتابـﯽ كه مال علـﯽ است . اما در تركيب وصفـﯽ كلمه ﯼ دوم ، اولـﯽ را توصيف مـﯽ نمايد . مانند: كتابٌ أحمرُ . يعنـﯽ كتابـﯽ كه يكـﯽ از خصوصياتش قرمز بودن است .

   ** اختلاف هايـﯽ كه تشخيص بين اين دوتركيب را براﯼ ما ساده مـﯽ نمايد

تركيب وصفـﯽ

 ترکیب اضافی

 

هر دو كلمه در واقع يك چيز هستند . در "وردة ٌ حمراء"گل وسرخـﯽ ازهم جدانيستند ؛ درواقع همان گل ، سرخ است .

هر دو كلمه از هم جدا هستند . در"كتابُ عليّ ٍ" كتاب و علـﯽ دو كلمه ﯼ از هم جدا هستند .

حركت هر دو كلمه يكـﯽ است . مانند : كتاب ٌ جميل ٌ يا الكتاب َ الجميل َ يا كتاب ٍ جميل ٍ

حركتِ مضاف طبق نقشـﯽ است كه درجمله دارد ومضافٌ إليه هميشه مجروراست.مانند: كتاب ُ عليّ ٍ جميلٌ . (كتاب: مبتداومرفوع،‌ عليّ:مضاف إليه ومجرور،جميلٍ:خبرمفرد و مرفوع) 

چه موصوف و چه صفت مـﯽ توانند ال يا تنوين بگيرند . مانند : كتاب ٌ جميل ٌ يا : الكتاب الجميل

 

مضافٌ إليه مـﯽ تواند يا ال يا تنوين بگيرد ، اما مضاف اصلا ً و در هيچ صورتـﯽ نمـﯽ تواند ال يا تنوين بگيرد .    

   كتابُ طالب ٍ (كتاب ال ندارد) يا : كتابُ     الطالب ِ (كتاب تنوين ندارد)

هردوكلمه درچهارمورد(عدد ، جنس ، معرفه يا نكره بودن، اعراب) مانند همند .

ممكن است در بعضـﯽ از موارد مذكور مانند هم باشند يا نباشند . يعنـﯽ لزومـﯽ به مشابه بودن نيست . مانند :

كتابُ عليّ ٍ ، كتابُ‌ طالبةٍ ، كتابَ الطلاب ِ و . .

مانند زبان فارسـﯽ اگر(درترجمه)از"اين" و "است" استفاده نماييم ، معنـﯽ مـﯽ دهد . كتابٌ جميلٌ‌ : اين كتاب، زيباست.

الوردة ُ الحمراءُ : اين گل، سرخ است .

اگر(در ترجمه) از "اين" و "است" استفاده نماييم ، معنـﯽ نمـﯽ دهد . كتابُ عليّ ٍ : اين كتابْ ، علـﯽ است !

صَفُّ المدرسةِ : اين كلاسْ، مدرسه است!  

   ** توجّه : الف- "مضاف بودن" نقش نيست ، اما "مضافٌ إليه بودن" نقش است .

                   "موصوف بودن" نقش نيست ، اما "صفت بودن" نقش است .

                 ب- درصورتـﯽ كه يك اسم مثنـﯽ يا جمع سالم مذكر، مضاف واقع گردد،حرف"ن"ازآخرآن مـﯽ افتد. مانند:

طالِبا     المدرسة ، طالِـبَي ِ     المدرسة ، طالِـبُـو     المدرسة ، طالِـبـِي     المدرسة . 

 

  ** درصورتـﯽ كه بخواهيم هم زمان ازهردوتركيب اضافـﯽ و وصفـﯽ استفاده نماييم،مضاف إليه بين موصوف و صفت قرار مـﯽ گيرد (برعكس فارسـﯽ).  جاء تلميذُ المدرسةِ المؤمنُ إلـﯽ المصلـّﯽ . دانش آموزِ با ايمان ِ مدرسه به نمازخانه آمد . نمـﯽ گوييم : دانش آموزِ مدرسه ﯼ باايمان .. تلميذ : فاعل و مرفوع ، المدرسة : مضاف إليه و مجرور ، المؤمن : صفت ِ تلميذ ومرفوع . يا مانند : السلامُ عَلـَﯽ عِبادِ اللهِ الصّالحينَ . سلام بربندگان شايسته ﯼ خداوند . نمـﯽ گوييم :

بندگان ِ خداﯼ شايسته .. عباد : مجرور به حرف جر، الله : مضاف إليه و مجرور، الصالحين : صفت عباد ومجرورباياء.

                                   

     عدد  :

   تلميذ ٌ مؤدّبٌ(هردو مفرد)، تلميذان ِ مؤدّبان ِ(هردومثنـﯽ)‌، تلاميذ ُ مؤدَّبونَ (هردوجمع) 

 موارد مطابقت                      جنس :

 صفت مفرد با                       كتابٌ جميلٌ (هردو مذكر) ، وردة ٌحمراءُ (هردو مؤنث)

   موصوف[14]

                                       معرفه يا نكره بودن [15]:

                                       المدرسة ُ الكبيرة ُ(هردو معرفه) ، مدرسة ٌ كبيرة ٌ (هردو نكره)

                                       اعراب :

                                      كتابٌ عِلميّ ٌ (هردو مرفوع) ، الطفلَ الصادقَ (هردو منصوب) ، وردةٍ‌ حمراءَ (هردو

                                      مجرور؛ با اين اختلاف كه "وردة" با اعراب اصلـﯽ است و "حمراء" با اعراب فرعـﯽ

         و مجرور با فتحه . مهمْ خود اعراب است ، نه نوع آن)

     مفرد :         تلميذ ٌ مؤدّبٌ (مؤدّب : صفت مفرد و مرفوع به اعراب ظاهرﯼ و اصلـﯽ)  

     فعليه :       جاءَ تلميذ ٌ يَدْرُسُ جَيِّدا ً. دانش آموزﯼ كه خوب درس مـﯽ خواند،آمد .

انواع  صفت جمله[16]                               

(جمله ﯼ"يَدْرُسُ جَيِّدا ً" جمله ﯼ فعليه ووصفيه براﯼ تلميذ ٌ و محلا ً مرفوع)             اسميه : رأيتُ تلميذا ً أبُوهُ معلمٌ .دانش آموزﯼ راكه پدرش معلم بود، ديدم .

      (جمله ﯼ "أبوه معلم" جمله ﯼ اسميه و وصفيه براﯼ تلميذاً و محلا ً منصوب)

  

    جارومجرور: جاءَ رَجُلٌ في السّيارةِ . مردﯼ كه درماشين بود، آمد .

   (في السيارة : جار و مجرور و شبه جمله ﯼ وصفيه شبه جمله    براﯼ رجل و محلاً مرفوع)  

 ظرف : رأيتُ تلميذا ً أمامَ المدرسةِ . دانش آمــوزﯼ را كه جلـــوﯼ    مدرسه بود ،‌ ديدم .

 (أمامَ : ظرف مكان و منصوب و شبه جمله ﯼ وصفيه براﯼ تلميذا ً و محلاً منصوب)

    

 

    ** جمله يا شبه جمله اﯼ كه پس از يك اسم نكره آيد و آن را توصيف نمايد ، صفت آن محسوب گشته و مسلما ً در رديف اعراب محلـﯽ قرار مـﯽ گيرد . در زبان عربـﯽ مـﯽ گوييم : الجُمَلُ بَعدَ النـَّكِـرات صِفاتٌ ..

          

 

 

 

 

 

 

 

         

   درس


نویسنده : اسدالله شهریاری تاریخ : جمعه 26 مهر 1392

قواعد اسم منصرف و غیرمنصرف = عربی دو

قواعد اسم منصرف و غیرمنصرف = عربی دو


بحث کامل منصرف و غیرمنصرف

مقدمه:

تقسیم بندی اسم به منصرف وغیر منصرف یکی از مباحث کتب دبیرستان می باشد که دانش اموزان در سال دوم با آن آشنا می شوند. چون این بحث از مباحثی است که همه دانش اموزان مقطع متوسطه در همه رشته ها به آن نیاز دارند،مخصوصا در علم صرف(تجزیه)تحقيقي در این مورد صورت گرفته که امید است مورد استفاده همکاران محترم قرار گیرد.

 

 تعریف

            اسم منصرف: اسمی است که تنوین وهمه علامتهای اعراب اصلی را می پذیرد وشبیه به فعل نمی باشد.(متمکن امکن)

اسم غیر منصرف: اسمی است که تنوین[1] و کسره نمی پذیرد وشبیه به فعل میباشد [2](متمکن غیر امکن)

 

اسباب منع صرف :

سبب باعث غیر منصرف شدن اسم می شود: 1-علمیت 2- تانیث 3- جمع 4-ترکیب  5-وصف 6- «ان» زائد -9                                                  7- عدل 8- وزن فعل 9- عجمه. باید لااقل دو سبب از اسباب بالا در یک اسم موجود باشند تا غیر منصرف شود به استثنای 1- الف تانیث ( مقصوره یا ممدوده،علم یا غیر علم) 2- جمع منتهی الجموع؛ که هر کدام از اینها جانشین دو سبب می شوند .

 

شرایط:  

 الف- عَلَم: اسم علم در شش موضع غیر منصرف میباشد:

1-   هر گاه علم مختوم به «ان» زائد باشد: رمضان، رضوان، زیدان

نکته:باید قبل از «ان» زائد سه حرف اصلی موجود باشد و الا منصرف می باشد.

اسمهایی مانند ( عفّان- حسّان) را اگر از ریشه‌ ‍ «عفن» و «حسن» بدانیم منصرف اند و اگر از ریشه «عفّ» و «حسّ» محسوب کنیم غیر منصرف میباشند.

2-  اگر بر وزن فعل یا شبه فعل باشد : یزید، احمد[3] و تغلب. و منظور از شبه فعل اسمی است که وزن ان بیشتر در فعل کاربرد دارد: اِجبِع(روستایی در لبنان) ، اِ صبَع( اگر علم مذکر باشد)

3-   هر گاه علم تر کیب مزجی باشد: بعلبک ، بیت لحم ، قاضیخان .

نکته: در ترکیب مزجی اگر جزء دوم معرب نباشد منصرف می باشد مانند ترکیب عددی ( خمسه عشر) و اسمهایی که به «ویه» ختم می شوند : سیبویه ، دادویه، بابويه

4-  هر گاه علم اعجمی ( غیر عربی) و زائد بر سه حرف باشد : ابراهیم[4]، یعقوب                 نکته: اگر علم اعجمی سه حرفی «ساکن الوسط» باشد منصرف است: نوْح، لوْط و اگر «متحرک الوسط» باشد غیر منصرف می باشد: شَتَر، لَمَک[5].

نکته دوم:  نامهای انبیاء به دلیل 1- علم بودن 2- عجمی بودن، غیر منصرف میباشند به جز این شش اسم « محمد، شعیب، صالح، هود، نوح، لوط »‍» نامهای ملائکه نیز این چنین میباشد به جز « رضوان، مالک، نکیر، منکر).

 

5-هرگاه علم مونث باشد: لفظی: معاویه، طلحه یا معنوی:زینب، مریم.

نکته اول: اگر علم با تاء مدوره «ة» مونث شده باشد چه برای مونث باشد:( فاطمه) یا مذکر:( طلحه) سه حرفی باشد (قله) ویا بیشتر............... در همه حال غیر منصرف اند.

 

نکته دوم: اسمهای علم مونث بیش از سه حرف بدون شرط غیر منصرف اند: زینب، سعاد اما اسمهای سه حرفی دو حالت دارند 1- اگر « متحرک الوسط» باشند غیر منصرف اند : سَحَر، سَقر[6] 2- اگر «ساکن الوسط» باشند الف: به شرط عجمی بودن غیر منصرف اند : جور ، زَید

ب- واگر عربی باشند هردو حال جایز است: هِند.

نکته سوم : اسمهای مختوم به الف تانیث بدون هیچ شرطی غیر منصرف می باشند چه مفرد باشد: سکری، حمراء ویا جمع: مرضاء، اصدقاء؛ علم باشد : سلمی، خنساء ویا صفت: حُبلی، عذراء.

نکته چهارم:  علم مذکری که به الف مقصوره ختم شود به دو دلیل غير منصرف ميباشد : 1- علمیت 2-شبیه بودن الف الحاق ان به الف مقصوره:  عَلقی: ( نام گیاهی) ،  أرطی: ( نام درختی).

 

 نکته پنجم: اسمهای علم مونث بر وزن «فَعالِ» مانند : حذامِ، رقاشِ به دو صورت ترکیب می شوند :1- مبنی بر کسر (اهل حجاز) 2- غیر منصرف( بنی تمیم) .

 

نکته ششم: با اسمهای منقوصی که  علم مونث باشند مانند « جوارٍ»  رفتار می شود :

جاء قاضٍ [7].                         رایت قاضیاً .                          سلّمت علی قاضٍ

 

6-جمع عَلَم با عدل موجب غير منصرف بودن اسم مي شود : «عُمَر ، زُمَر»

عدل عبارت است از از تغيير كلمه از وزن و صيغه اصلي خود و دو نوع مي باشد

الف : تحقيقي : آن است  كه كلمه از اصل خود عدول نموده مثل «احاد» كه معدول «اَحَد» مي باشد و «اُخَر» كه معدول «آخر» مي باشد .

ب : تقديري : عدولش از اصل چيز ديگري بوده است و اينها مجموعاً پانزده كلمه مي باشند بر وزن «فُعَل[8]»

توضيح آنكه علماي نحو در عدل تقديري غير از علم بودن دليل ديگري براي غير منصرف بودن اين اسم ها نيافته اند پس گفته اند معدول « منقول » از صيغه « فاعل » هستند مثل « غُدَر و فُسَق » كه معدول « غادر » و « فا سق » مي باشند .

نكته اول : هر چه بر وزن « فُعال ،‌ مَفعَل » از عدد باشد عدل قياسي «‌تحقيقي »‌ محسوب مي شود كه عبارتند از « احاد و موحد و ثُناء مَثني ... عشار معشر »

مثال : جاء القوم اُحاد مَوحَد يعني : جاء القوم واحداً واحداً .

نكته دوم : حروف تأكيدي كه بر وزن « فُعَل » باشند نيز غير منصرف اند مثل « جُمَع » « جاء النساء جمعُ – رايت النساء جمعَ – مررت بالنساء جمعَ » . جُمَع معدول از « جمعاوات » مي باشد

شرايط غير منصرف بودن صفت « وصف »

1-   هر گاه بر وزن « فَعلان » باشد و مؤنث آن بر وزن « فَعلي »‌باشد « سَكران – سَكري »

2-   هرگاه صفت بر وزن « أفعل »‌باشد : أحمر ، أعرج

3-   در صوريتكه صفت معدول از لفظ ديگري باشد « ُاخَر » جمع اخري

نكته اول : صفتي كه بر وزن « فَعلان » يا « أفعل »‌ است تا زمانيكه  وصفيت آن اصلي نباشد ، غير منصرف نخواهد بود

مثلاً «‌صفوان »‌صفت مخصوص سنگ و نرم و تابان مي باشد پس منصرف است همچنين « اربع» كه براي عدد معين و «‌أرنب » كه براي حيوان معين وضع شده است

مثال : « مررت بنسوه أربعِ »

نكته دوم : اگر صفت  بر وزن « فعلان » و « أفعل »‌با «ۀ»‌مدوره مونث شوند منصرف خواهند بود . مثلاً « سيفان » منصرف مي باشد چون مونث ان « سيفانۀ » بمعني « طويل »‌ مي باشد . همچنين « أرمل » چون مونث آن « ارملۀ » مي باشد منصرف است .

-        شرايط غير منصرف بودن جمع

1-   بر وزن « مفاعل »‌باشد مانند « مساجد ، أكارم ، فياصل »

2-   بر وزن « مفاعيل » باشد مانند « مصابيح – قناديل و أنا شيد [9]»

3-  نكته اول : جمع غير منصرف همان « جمع منتهي الجموع » است يعني جمعي كه بعد از الف مكسر دو حرف متحرك يا سه حرف كه وسطش « ياء » ساكن است باشد « فواصل ، أنامل ،‌رياحين ،‌أراجيز »

نكته دوم : جمع مكسري كه «ۀ» مدوره داشته باشد منصرف محسوب مي شود « أساتذۀ و تلامذۀ »

نكته سوم : جمع منتهي الجموع كه بر وزن مفاعيل باشد ولي حرف دوم بعد از الف متحرك باشد منصرف است « صياقلۀ ، عبادلۀ »

نكته چهارم : با اسم هاي ناقصي كه جمع منتهي الجموع باشند مثل « جواري »‌ «‌غوا شي »‌مانند « قاضي » رفتار مي شود : جاء جوارٍ         رايت جواريَ          سلمت علي جوارٍ

 سؤال : اسم غير منصرف در چه صورت توسط كسره مجرور مي جواب : هرگاه اضافه شود يا بعد از الف و لام قرار گيرد

مثال : ( في أحسنِ تقويم )                ( انتم عاكفون في المساجدِ ) .

نكته : منصرف فرض كردن اسم غير منصرف و آن را مانند اسم منصرف اعراب دادن زيادا ست و اين بخاطر تناسب با قبل يا بعد خود مي باشد : مثال : « سلاسلاً و أغلالاً و سعيراً » كه لفظ سلاسل با اينكه غير منصرف است تنوين پذيرفته است . عكس اين موضوع يعني اسم منصرف را غير منصرف فرض كردن فقظ هنگام ضرورت مي باشد « و ممن و لدوا عامرُ ذو الطول و ذوالعرض » كه بايد عامرٌ گفته مي شد .

[1]. به استثناي  تنوين مقابله ( كه بر اسم جمع مونث داخل مي شود) و تنوين عوض ( كه بر سر اسمهاي ناقص مي ايد) ؛ اين دو تنوين بر سر اسمها ي غير منصرف نيز داخل مي شوند: اذرعاتٍ ، جوارٍ

[2] زيرا فعل نيز كسره وتنوين نمي پذيرد

[3]  اين همان احمد لاينصرف است                                                                                 كه علی بر سر آن جر ندهد

[4] . نكتة نحوية: جاء سائل بيتا و سال صاحبته ان تعطيه ؛ فقالت : انصرف، فقال : اعطيني فقالت: انصرف فقال : اعطيني فقالت: انصرف فقال: اسمي ابراهيم لا ينصرف الا اذا حلّي او اُضيف.

[5] نوه حضرت نوح (ع) و يا به قولي پدر ايشان.

[6] از طبقات جهنم به معني سوختن شديد.

[7]  اگر اسم زني «قاضي» باشد.

[8] . « بلع،‌ ثعل‌‌ ، جعي ، جثم ، دلف ، زحل ، زفر ، عصم ، فتم ، قزح ، مضر ، هبل ، هدل ، عمر ، جعل »

[9] . كلمه« سراويل » را در صورتي كه مفرد فرض كنيم باز به خاطر شباهت با جمع غير منصرف مي باشد .

چندنکته

-کلمه های«اَرنَب-اَربَع»اســــم منصرف هستند.                                                           

۲-کلمه های«اَشیاء-آدم-کربلاء»

اســـم غیــرمنصرف هستند.

۳-اسمی که به یای مشد‌ٌدختم بشوداسم منقوص نیست.

۴-اسم غیرمنصرف اگر«کسره»بگیرد باتوجه به شرایط همچنان غیرمنصرف است.

۵-فعل مضارع صیغه های«۱و۴و۷و۱۳و۱۴»+نون تاکید:مبنی برفتح محلاًمرفوع است.

۶-هرگاه فاءالفعل باب افتعال ازحروف(ص-ض-ط-ظ)باشدتاء زائدباب افتعال به طاءتبديل مي شود

مانند:اِصْطَلَحَ كه بوده(إصتَلَح)يــا إضْطَرَبَ كه بوده(إضْـتَرَبَ)يا  إطَّلَعَ كه بوده(إطْتَلَعَ)

 اسدالله شهریاری




نویسنده : اسدالله شهریاری تاریخ : جمعه 26 مهر 1392

پوریا




نویسنده : اسدالله شهریاری تاریخ : جمعه 26 مهر 1392

بهانه های کوچک برای شادی

بهانه های کوچک برای شادی

- هرگز خودتان را در آخرین اولویت قرار ندهید.

- مراقب باشید برای کمک کردن به یک نفر٬ به شخص دیگری آسیب نرسانید.

- هر روز نعمت ها و آنچه را که در زندگی داری با خودتان مرور کنید.

- در کنار شکست ها از موفقیت هایی که کسب نموده اید نیز آگاهی داشته باشید.

- شمعی را که از دو سال پیش در منزل نگه داشته اید روشن کنید.

- برای پیشرفت و موفقیت تلاش کنید نه کمال.

- یادتان باشد صدایی که به شما می گوید "نمی توانید" همیشه دروغ می گوید.

                                                     

                                                      دوستت دارم

   (( دوستت دارم ))  ، جمله ی کوتاهی است

که وقتی اعضای خانواده آن را به همدیگر

هدیه می دهند نتایج بزرگی به ارمغان دارد.

چه چیز یاد گرفته ای؟

وقتی از فرزند یکی از علما

 که به مدارج بالای علمی دست یافته بود

علت موفقیت را پرسیدند .

گفت : هیچ وقت پدرم از من نپرسید امروز چند گرفته ای ؟

همیشه می گفت : امروز چه چیزی یاد گرفته ای ؟

من و شما چی ؟؟؟!!!

اسدالله شهریاری




نویسنده : اسدالله شهریاری تاریخ : شنبه 20 مهر 1392

قانون جاذبه

 

اول از همه چیز یادمان باشد همه ما با یک قانون زندگی میکنیم (قانون جاذبه).

قانون جاذبه می گوید هر چیزی را که به آن فکر می کنید به شما می دهم.

لازم به ذکر است که کائنات برپایه قانون جاذبه ساخته شده است ،ما میتوانیم آن چیزی را که میخواهیم از کاتالوگ کائنات انتخاب و اعلام کنیم.

لحظه ای به زندگی خود بنگرید، آنچه را که دارید برای مثال اتومبیل، خانه،وسایلتان ، همسرتان، بدهکاری هایتان ، ثروتتان ، مشکلات و موفقیتهایتان ، همه چیزهایی را که دارید روزی فکرش را در سرتان نمیپروراندید؟ بله ؛ درست است.

هر آنچه را که انسان فکرش را می کند روزی به آن می رسد طوری که حتی خودش هم نمی فهمد چیزی را که هم اکنون دارد ، روزی آرزویش را در سر میپرورانید.

انسان در باقیمانده افکار خویش زندگی می کند.

وقتی ما به چیزی فکر میکنیم در واقع آن چیز را جذب میکنیم وقتی به کوهی

از مشکلات فکر میکنیم در واقع همه آن مشکلات را به طرف خود جذب میکنیم .

 

وقتی به درآمد چند میلیونی فکر میکنیم در واقع آن را جذب میکنیم ، لذا افکار در ذهن ما وجود دارند فقط باید آنها را به کار بست.

خلاصه کلام ؛ انسان چیزی می شود که در تفکرش هست و چیزی میشود که در تصورش هست.




نویسنده : اسدالله شهریاری تاریخ : شنبه 20 مهر 1392

فرهنگ عمومی چگونه شکل می گیرد ؟

فرهنگ عمومی چگونه شکل می گیرد ؟

1. اتمام حجت از روز اول!
ژاپني ها همان کلاس اول دبستان، با بچه هايشان اتمام حجت مي کنند ، درس اول هم جغرافيا است ؛ نقشه ژاپن را ميگذارند جلوي بچه ها و مي گويند: ببينيد اين ژاپن کوچولوي ماست، ببينيد! ژاپن ما نفت ندارد، گاز ندارد، معدن ندارد، زمينش محدود است و جمعيتش زياد و... ليست «نداشته ها» را به بچه ها گوشزد ميکنند، خيلي خودماني بچه هايشان را مي ترسانند ...
نظام آموزشي ژاپن فهرست مشاغل مورد نياز جامعه را از همان اول کار، به «بچه ها» گوشزد ميکند، حتي حجم موضوعات درسي کتابهاي درسي در ژاپن،
يک سوم اروپا است، چون ژاپنيها معتقدند «عمق» بهتر از «وسعت» است!
حالا اين را مقايسه کنيد با کتابهاي درسي و حتي رسانه هاي ما-از هر جناح و طيف، مخالف و موافق- که از همان اول مدام در گوش بچه ها مي خوانند: «اي ايران،اي مرز پرگهر،سنگ کوهت در و گوهر است» و... در دبستان هم، اولين درس ما تاريخ است، نه براي عبرت، بلکه شرح «افتخارات گذشته»، اگر گربه جغرافيايي را هم بگذارند جلوي بچهها، باغرور ميگويند:« بچه ها ببينيد! ايران همه چيز دارد! ايران نفت دارد، گاز دارد، جنگل دارد، دريا دارد و...»
نتيجه اش ميشود احساس «داشتن» و «غناي کامل» وايجاد تلفيقي از تنبلي اجتماعي و حتي طلبکاري که به اشتباه به آن ميگوييم غرور ملي. با اين وصف، کودکان و جوانان و مديران و نسل جديد ما بايد براي چه «چيزي» تلاش کنند؟
اين ميشود که بچه هاي ما فکر و ذکرشان، ميشود دکترشدن، مهندس شدن و خلبان شدن، يعني شغلهاي رويايي و به شدت مادي – که نفع و رفاه «شخص» در آن حرف اول و آخر را ميزند نه نياز کشور- ميدوني؟

2. حس دوستی و همکاری
در مهد كودك هاي ايران 9 صندلي ميذارن و به 10 بچه ميگن هر كي نتونه سريع براي خودش يه جا بگيره باخته و بعد 9 بچه و 8 صندلي و ادامه بازي تا يك بچه باقي بمونه. بچه ها هم همديگر رو هل ميدن تا خودشون بتونن روي صندلي بشينن ، در مهد كودك هاي ژاپن 9 صندلي ميذارن و به 10 بچه ميگن اگه يكي روي صندلي جا نشه همه باختين. لذا بچه ها نهايت سعي خودشونو ميكنن و همديگر رو طوري بغل ميكنن كه كل تيم 10 نفره روي 9 تا صندلي جا بشن و كسي بي صندلي نمونه. بعد 10 نفر روي 8 صندلي، بعد 10 نفر روي 7 صندلي و همينطور تا آخر. با اين بازي ما از بچگي به كودكان خود آموزش ميديم كه هر كي بايد به فكر خودش باشه. اما در سرزمين آفتاب، چشم بادامي ها با اين بازي به بچه هاشون فرهنگ همدلي و كمك به همديگر و كار تيمي رو ياد ميدن .
نه ما و نه بزرگانمان کارکردن با هم را نیاموخته ایم ، بلکه هر روز درس های جدیدی از تکنیک های حذف و زیر پا گذاشتن یکدیگر را می آموزیم
!

3.  میانبر؟ اصلا !
به خود و فرزندانتان دانش بیاموزید، میانبر وجود ندارد. به هیچ وجه نگذارید فرزندانتان از دانش آموزی منحرف گردند .

شما را به خدا ، دیگه از فشار به بچه های خود برای بدست آوردن نمره 20 دست بردارید. به آنها کارگروهی بیاموزید. جلو زدن از هم و دیگران را پشت سرگذاشتن را به آنها نیاموزید . دست هم گرفتن و با هم جلو رفتن را بیاموزید . اگر موفق نشوند آنها را یاری کنید تا موفق شوند . واگر اکنون نمی توانند موفق شوند پس هرگز موفق نخواهند شد .تنها چیزی که لازم داریم ، شناخت خودمان است . پیروزی ما بسته به دانش و خلاقیت و سوادآموزی و قدرت کار گروهی ماست و بس.

4. چرا اول قصه ها میگن یکی بود یکی نبود ؟
حقيقتي ديگر یکی بود یکی نبود، داستان زندگی ماست. همیشه همین بوده. یکی بود یکی نبود. در اذهان شرقی مان نمی گنجد با هم بودن. با هم ساختن. برای بودن یکی، باید دیگری نباشد . هیچ قصه گویی نیست که داستانش این گونه آغاز شود، که یکی بود، دیگری هم بود. همه با هم بودند. و ما اسیر این قصه کهن، برای بودن یکی، یکی را نیست می کنیم. از دارایی، از آبرو، از هستی. انگار که بودنمان وابسته نبودن دیگریست . هیچ کس نمی داند، جز ما. هیچ کس نمی فهمد جز ما. و آن کس که نمی داند و نمی فهمد، ارزشی ندارد، حتی برای زیستن . و این هنری است که آن را خوب آموخته ایم. نمیدانم چرا تمام حکایات با یک واژه آغاز میشد. حدیث تکراری، افسانه ای غمگین، داستانی شیرین یکی بود یکی نبود آن یکی که نبود کجا بود؟ چرا نبود؟ آن یکی که بود بدون آنکه نبود چگونه بود؟ چرا هیچ حکایتی با یکی بود و یکی بود آغاز نشد؟ و چرا در تمام افسانه ها کلاغ به خانه اش نرسید؟ کلاغ در کجا ماند ؟ و چرا تمام افسانه ها راست نبود؟ و چرا بالا رفتیم ماست بود پایین آمدیم دوغ بود
چرا قصه ما دروغ بود؟
قصه ما راست بود
. حقیقت بود . تلخ بود افسانه نبود . حکایت بود .

5. نصیحت حاجی
در کتاب حاجی‌آقا نوشته صادق هدایت (1324)، حاجی به کوچک‌ترین فرزندش درباره‌ی نحوه‌ی کسب موفقیت در ایران نصیحت می‌کند:
  توی دنیا دو طبقه مردم هستند؛ بچاپ و چاپیده؛ اگر نمی‌خواهی جزو چاپیده‌ها باشی، سعی کن که دیگران را بچاپی! سواد زیادی لازم نیست، آدم را دیوانه می‌کنه و از زندگی عقب می‌اندازه! فقط سر درس حساب و سیاق دقت بکن! چهار عمل اصلی را که یاد گرفتی، کافی است، تا بتوانی حساب پول را نگه‌داری و کلاه سرت نره، فهمیدی؟ حساب مهمه! باید کاسبی یاد بگیری، با مردم طرف بشی، از من می‌شنوی برو بند کفش تو سینی بگذار و بفروش، خیلی بهتره تا بری کتاب جامع عباسی را یاد بگیری! سعی کن پررو باشی، نگذار فراموش بشی، تا می‌توانی عرض اندام بکن، حق خودت را بگیر! از فحش و تحقیر و رده نترس! حرف توی هوا پخش می‌شه، هر وقت از این در بیرونت انداختند، از در دیگر با لبخند وارد بشو، فهمیدی؟ پررو، وقیح و بی‌سواد؛

چون گاهی هم باید تظاهر به حماقت کرد، تا کار بهتر درست بشه!... نان را به نرخ روز باید خورد! سعی کن با مقامات عالیه مربوط بشی، با هرکس و هر عقیده‌ای موافق باشی، تا بهتر قاپشان را بدزدی!.... کتاب و درس و این‌ها دو
پول نمی‌ارزه ! خیال کن تو سر گردنه داری زندگی می‌کنی! اگر غفلت کردی تو را می‌چاپند. فقط چند تا اصطلاح خارجی، چند کلمه‌ی قلنبه یاد بگیر، همین بسه !!
  خیلی جالبه که بعد از 66 سال هنوز هم در بر همان پاشنه می چرخد!!! ظاهراً بچه‌های حاجی خوب به وصیت پدر عمل کرده‌اند
.




نویسنده : اسدالله شهریاری تاریخ : شنبه 20 مهر 1392

یادم باشد ...

 

یادم باشد ...

يادم باشد حرفي نزنم كه دلي بلرزد... 

خطي ننويسم كه آزار دهد كسي را 

يادم باشد كه روز و روزگار خوش است 

....وتنها دل ما دل نيست.... 

يادم باشد جواب كينه را با كمتر از مهر ؛ و جواب دو رنگي را با كمتر از صداقت ندهم.... 

يادم باشد بايد در برابر فريادها سكوت كنم و براي سياهي ها نور بپاشم.... 

يادم باشد از چشمه درسِ خروش بگيرم و از آسمان درسِ پـاك زيستن.... 

يادم باشد سنگ خيلي تنهاست... 

يادم باشد بايد با سنگ هم لطيف رفتار كنم مبادا دل تنگش بشكند ..... يادم باشد ....




نویسنده : اسدالله شهریاری تاریخ : شنبه 20 مهر 1392

کثیف ترین خیانت ...

کثیف ترین خیانت ...

تـــــــــــظاهر به دوســـــــــــت داشــــــــتن کثـــــــیف ترین خــــــــیانت است.

                                                                     « دکتر شریعتی »




نویسنده : اسدالله شهریاری تاریخ : شنبه 20 مهر 1392

برنامه و ساعات درسی کلاس ششم

برنامه و ساعات درسی کلاس ششم

شورای عالی آموزش و پرورش جدول برنامه درسی و مدت زمان هر درس در پایه ششم ابتدایی را با جزئیات اعلام کرد که براساس آن دانش آموزان پایه ششم در کل سال تحصیلی ۸۵۰ ساعت در کلاس درس حاضر می‌شوند. به گزارش خبرنگار مهر، شورای عالی آموزش و پرورش اهداف کلی، اهداف برنامه های درسی و جدول مواد درسی پایه ششم ابتدایی را تصویب و به سازمان پژوهش و برنامه ریزی درسی این وزارتخانه ابلاغ کرد.

براساس این مصوبه، تربیت عقلانی و تقویت تفکر و تعقل، تعمیق باور به ارزشمندی نهاد خانواده، وطن، فرهنگ و هویت اسلامی-ایرانی و ارج نهادن به میراث فرهنگی، قانون، صداقت و پاکی، تقویت باور به هدفمندی خلقت، آیه بودن آن، ارزشمندی مخلوقات و درک قوانین و زیبایی های جهان آفرینش، آشنایی با آداب و مهارت های زندگی و به کارگیری آنها، آشنایی با تاثیر کار و تلاش در پیشرفت کشور و مشاغل و فرایندهای اقتصادی در محیط زندگی بخشی از اهداف برنامه های درسی پایه ششم ابتدایی است.

همچنین توانایی به کارگیری مهارتهای اصلی زبان و خواندن و نوشتن متون زبان فارسی، توانایی به کارگیری مفاهیم و مهارت های پایه ریاضی در حل مسائل روزمره زندگی، نگرش ها و مهارتهای پایه در خلق آثار فرهنگی – هنری با رویکرد تربیت هنری، شناخت و کاربرد روش ها، مواد و ابزارهای علمی و فناورانه در یادگیری و زندگی روزمره از دیگر اهداف کلی برنامه درسی پایه ششم ابتدایی داست.

طبق مصوبه شورای عالی آموزش و پرورش، مجموع ساعات سالانه دوره ابتدایی شامل ۸۵۰ ساعت فعالیت کلاسی باید باشد که یک ساعت از ساعات درس قرآن به شکل تجمیعی برای تقویت روخوانی، روان خوانی و انس با قرآن اختصاص می یابد.

ردیف

مواد درسی

ساعت در هفته

۱

قرآن

۳

۲

تعلیمات دینی و اخلاق

۲

۳

زبان و ادبیات فارسی

۵

۴

مطالعات اجتماعی و آداب زندگی

۳

۵

ریاضیات

۴

۶

علوم تجربی

۲

۷

هنر

۲

۸

سلامت و تربیت بدنی

۲

۹

تفکر و پژوهش

۱

۱۰

کار و فناوری

۱

جمع

 

۲۵

جدول برنامه درسی دانش آموزان پایه ششم

نکته جالب در این جدول اختصاص پنج ساعت آموزش در هفته برای زبان و ادبیات فارسی است که یک ساعت از درس ریاضیات بالاتر بوده؛ این در حالی است که پیش از این بیشترین ساعات آموزشی به درس ریاضی تعلق داشت.

این مصوبه شامل دو تبصره است که طبق تبصره اول ” باید نحوه ارزشیابی پیشرفت تحصیلی دانش آموزان این پایه به تصویب شورای عالی آموزش و پرورش برسد”. نحوه ارزشیابی و نمره دادن به دانش آموزان در این پایه هنوز مشخص نیست.

این مصوبه پس از امضای محمود احمدی نژاد، رئیس جمهور و رئیس شورای عالی آموزش و پرورش برای اجرا در سال تحصیلی ۹۲-۹۱ ابلاغ شد.

منبع: خبرگزاری مهر




نویسنده : اسدالله شهریاری تاریخ : شنبه 20 مهر 1392

ارتباط باوالدین

 

ارتباط والدين با مدرسه

آيا شما به عنوان والدين مي دانيد در قبال ارتباط با مدرسه فرزندتان چه وظايفي بر عهده داريد؟والدين وظيفه دارند به طور مرتب با مدرسه ارتباط داشته باشند و باكسب اطلاعات كافي از وضع درسي واخلاقي فرزندشان، تصميم معقولي براي مشاركت درتربيت آنها اتخاذكنند. دربرقراري ارتباط بايد به چند نكته اساسي توجه كنند.

1 -والدين زماني قادر خواهند بود نقش تربيتي خود را به نحو مطلوب ايفا كنند و با مدرسه ارتباطي صحيح برقرار نمايند كه از وضع درسي و رفتاري فرزندشان اطلاع كافي داشته باشند.
2- والدين در موقع حضور در مدرسه، هميشه بايد حفظ آرامش را به عنوان يك اصل به خاطر داشته باشند. گاهي ممكن است پدر و مادر با مشاهد ه ضعف درسي در دانش آموز و يا گريه هاي او كه مخصوصا در دوره ابتدايي بيش تر اتفاق مي افتد، احساساتي شوند و به صورت خشن و برافروخته با اولياي مدرسه برخورد كنند. قطعا چنين حالتي مخل برقراري ارتباط موثر با مسوولان مدرسه خواهد بود.
3- والدين بايد در مدرسه به عنوان ولي حضور پيدا كنند، نه به عنوان فردي كه در يك جاي خاص، مسووليت دارد. اگر پدر يا مادر دانش آموز در وزارتخانه يا سازماني، مسووليت اجرايي سطح بالايي دارد و در آنجا به عنوان رئيس ايفاي نقش مي كند و به تناسب مسووليت، گاهي امر و نهي مي نمايد، نبايد با همان شاكله و با همان انتظارات و تصورات وارد مدرسه شوند.
4- ارتباط اوليا با مسوولان مدرسه بايد مستمر باشد. معناي استمرار اين نيست كه هر روز سري به مدرسه بزنند، بلكه لازم است به طور مرتب در منزل به وضع درسي و رفتاري فرزند خود رسيدگي كنند و بر طبق اطلاعات به دست آمده، با مدرسه ارتباط برقرار نمايند.
همكاري خانه و مدرسه در امور آموزش دانش آموزان
همكاري والدين با مسوولان مدرسه، در دوره ابتدايي از اهميت و جايگاه خاصي برخوردار است. مي توان گفت بعد اصلي همكاري اين دو را همكاري در مسائل آموزشي و پرورشي تشكيل مي دهد. نخستين نكته اينكه والدين بايد نسبت به پايه تحصيلي و عناوين دروس فرزند خودشان اطلاع كافي داشته باشند و با مطالعه مقدمه و مطالب آغازين كتاب هاي درسي، آگاهي نسبي به دست آورند. گاهي در بحث هاي مقدماتي كتاب هاي درسي نكاتي درج مي گردد كه مطالعه آنها براي والدين ضروري است. شناخت نقاط ضعف درسي دانش آموز و همفكري براي رفع آن، ضرورت ديگر ارتباط خانه و مدرسه است. پس از گذشت چند هفته از سال تحصيلي مي توان در وضع درسي دانش آموز تامل كرد و نقاط قوت و ضعف او را شناخت. مطلب ديگر، توجه والدين و معلمان به ويژگي هاي رواني كودكان و ارتباط آن با پيشرفت تحصيلي آنان است. به عنوان مثال كودكان نياز به جلب توجه و ابراز خود دارند. آنها علاقه مند هستند كه حاصل كار خودشان را عرضه كنند و بدين وسيله اين نياز در آنان تامين و ارضا شود. اين نياز در دوران مدرسه، از طريق ارائه حاصل كارهاي خود در امور درسي جلوه گر مي شود. مثلا ممكن است كودكي نقاشي بكشد و آن را نزد پدر و يا مادر خود بياورد و ارائه دهد. در مقابل اين عمل، والدين بايد به آن توجه كنند و كودك را مورد تشويق قرار دهند. احتياج به هدف، نياز ديگر كودك است. اگر كودك بداند كه درس را براي چه هدفي مي خواند و آثار و نتايج هريك از مواد درسي به او تفهيم شود، علاقه اش به درس خواندن افزايش پيدا مي كند.
همكاري خانه و مدرسه در امور رفتاري دانش آموزان
ترس از مدرسه يكي از رفتارهاي كودك در دوره دبستان، مخصوصا در پايه اول ابتدايي است. علل مختلفي ممكن است اين رفتار را به وجود آورند. گاهي ممكن است دورشدن از خانواده، به ويژه مادر باعث ترس شود، چون در دوره ابتدايي، رابطه عاطفي كودك با خانواده بسيار قوي است و او مايل نيست از پدر و مادر جدا شود. ترس از مدرسه و غيبت از مدرسه، هم معنا نيستند. ترس از مدرسه با نوعي دل زدگي و تنفر از مدرسه همراه است، ولي غيبت از مدرسه همراه با چنين حالت عاطفي نيست، بلكه به علل مختلف ممكن است كودك در طول سال تحصيلي چند دفعه در كلاس درس خود حضور پيدا نكند و اين امر باعث عقب ماندگي تحصيلي او شود. گاهي ممكن است بيماري كودك موجب غيبت شود. هرچند بيمار شدن دليل موجهي براي غيبت است، ولي بعضي از مادران به دليل يك سرما خوردگي يا سرفه و يا خس خس كردن خفيف، مانع از رفتن فرزندشان به مدرسه مي شوند، در حاليكه او را همراه با خود به بيرون مي برند! در چنين خانواده هايي گاهي با يك سردرد جزئي، از رفتن كودك به مدرسه ممانعت مي شود و گاهي نيز تشويق مي گردد كه وي علائم يك بيماري را بزرگ تر از آنچه هست، نشان دهد. علت ديگر غيبت از مدرسه، ممكن است كار كردن باشد. بعضي خانواده ها از اين بابت شكايت دارند كه چرا فرزندشان در منزل، به پرسش ها به خوبي پاسخ مي دهد، ولي در مدرسه نمره كمي از معلم مي گيرد. به عبارت ديگر كودك توانايي هايي دارد و درس را نيز به خوبي خوانده است، ولي در اثر عواملي قادر به ابراز توانايي هاي خود نيست. گاهي شلوغي كلاس و زياد بودن عده دانش آموزان مانع از اين مي شود كه معلم بتواند با آنها ارتباط كلامي و عاطفي برقرار كند و با شنيدن پاسخ هاي يك دانش آموز و ارائه توصيه هاي لازم، از توانايي هاي او آگاهي پيدا كند و در نتيجه درباره وي به نحو مطلوب داوري نمايد. گاهي هم شلوغي مانع نيست، بلكه معلم روابط انساني مناسبي با كودك برقرار نمي كند و در نتيجه فضاي مناسب براي ابراز وجود و ارائه پاسخ هاي لازم براي دانش آموز به وجود نمي آيد. به عبارت ديگر در اثر فقدان روابط عاطفي سالم، توانايي كودك پنهان مي ماند و ممكن است او را به عنوان شاگرد تنبل معرفي كند. ممكن است تحقير دانش آموز توسط همكلاسي ها موجب اختلال عاطفي در او شود و نتواند در يادگيري مطالب موفقيت به دست آورد و يا آموخته هاي خود را به خوبي عرضه كند. گاهي دانش آموزاني كه با لهجه متفاوت از دانش آموزان ديگر صحبت مي كنند و يا لباس ويژه اي مي پوشند، در ميان دانش آموزان ديگر احساس غربت مي كنند و از جهت عاطفي امنيت خود را از دست مي دهند. هرجا كه نيازهاي عاطفي كودك تامين گردد، براي مطالعه و يادگيري ترغيب مي شود و هرجا اختلالات عاطفي پيدا شود، علاقه به درس و يادگيري در او تضعيف مي گردد.




نویسنده : اسدالله شهریاری تاریخ : شنبه 20 مهر 1392

مدیریت استراتژیک در مدرسه

 

مدرسه به عنوان یک سازمان اجتماعی دارای دو محیط است یکی محیط داخلی و دیگری محیط بیرونی  حال اگر مدیر یک آموزشگاه دارای  تفکر  استراتژیک  در مدیریت باشد می بایست به منظور  یافتن  نقاط ضعف و قوت مدرسه محیط درون آن را از نظر عملکردهای گوناگون مورد بررسی و تجزیه وتحلیل قرار دهد و برای یافتن فرصتها و تهدید های آموزشگاه محیط بیرون مدرسه را از نظر اقتصادی فرهنگی  اجتماعی و....مورد  مطالعه  قرار دهد سپس به منظور شناسایی چالشهای  آموزشگاه  مجموعه ی  نقاط  قوت و ضعف و فرصتها و تهدیدها را مورد مشاهده و کنکاش قراردهد تا به چالشهای واقعی آموزشگاه برسد آنگاه متناسب با وضیعت موجود  آموزشگاه چشم  اندازهای مطلوبی را ترسیم  نماید و پس از ترسیم چشم اندازها  که می توانند  اهداف کمی و کیفی را شامل شوند با یک دیدگاه واقع  بینانه راهبردهای رسیدن به  چشم  اندازها  را با توجه  به منابع  مادی  انسانی  و اطلاعاتی  شناسایی نماید  سپس با یک دیدگاه  مدرسه محور  مشارکت  کلیه عناصر  مدرسه را  به منظور  رسیدن  به اهداف جلب  نماید .




نویسنده : اسدالله شهریاری تاریخ : شنبه 20 مهر 1392

تبریک آغاز سال تحصیلی

تبریک آغاز سال تحصیلی

آغاز سال تحصیلی 94-93

را به همه همکاران و دانش آموزان سراسر گیتی تبریک عرض می کنم و امیدوارم سالی توام با موفقیت و پیروزی را در پیش داشته باشید .




نویسنده : اسدالله شهریاری تاریخ : شنبه 20 مهر 1392

اهمیت برنامه ریزی برای مدیران مدارس

اهمیت برنامه ریزی برای مدیران مدارس

جملات بزرگان در زمینه مدیریت

كارگزارانت را بيازما و سپس بكار گمار، چرا كه انتصاب بدون مشورت و آزمايش موجب پشيماني خواهد بود. حضرت علی (ع)

امام علي عليه‌السلام :وارد عمل شدن بدون برنامه ريزي علت همه شكست‌هاست.

برنامه ريزي، آوردن آينده به زمان حال است تا بتوانيد همين الان كاري براي آن انجام دهيد. لاكين، آلن
شكست، عدم موفقيت نيست؛ شكست يعني تأخير در پيروزي.  مكنزي، آلكس
خدمات خوب سنگ بناي كسب و كار خوب است. وفاداري به مارك پاداشي است كه مشتري به شركتهايي كه خدمات بهتر عرضه مي‌كنند، مي‌دهد.  ماتسوشيتا،
راز پيشرفت، در آغاز كردن است. راز آغاز كردن در آن است كه وظايف سخت و پيچيده خود را به وظايف كوچكي كه قابل مديريت كردن باشند،  كونوسوكي
بشكنيد و سپس از اولين آنها آغاز كنيد. تواين، مارك
 برنامه ریزی توسط مدیر آموزشگاه

از میان وظایف مدیریت آموزشگاهی ، برنامه ریزی دارای جایگاه مهمی است در زیر نکاتی جهت اطلاع مدیران گرامی مدارس اعلام می گردد
 اصل اول : برنامه ریزی برای انتخاب دبیران و کارکنان
 اصل دوم : برنامه ریزی برای ثبت نام دانش اموزان
اصل سوم : برنامه ریزی برای کسب اطلاعات فردی و رفتاری دانش اموزان و شناخت بیشتر
آنان
 اصل چهارم : برنامه ریزی برای برنامه هفتگی
 اصل پنجم : برنامه ریزی برای آماده نمودن فضای مدرسه برای شروع فعالیتهای آموزشی
واداری
اصل ششم : برنامه ریزی برای انتخابات انجمن اولیا ومربیان وشورای دانش اموزان و
شورای دبیران
 اصل هفتم : برنامه ریزی برای ساعات تفریح دانش اموزان
 اصل هشتم : برنامه ریزی برای فروشگاه دانش اموزان
 اصل نهم : برنامه ریزی برای دفاتر حضور وغیاب دانش اموزان
 اصل دهم : برنامه ریزی برای حضور منظم دبیران در ورود وخروج به آموزشگاه و کلاسها
اصل یازدهم : برنامه ریزی برای نماز جماعت دانش اموزان و همکاران
اصل دوازدهم :برنامه ریزی برای استفاده از کتابخانه وآزمایشگاه و رایانه
اصل سیزدهم : برنامه ریزی برای جلسات ماهانه ماهانه ارکان مدرسه از نظر زمان و
محتوی
اصل چهاردهم : برنامه ریزی برای گرامیداشت ایام الله و ولادتها و شهادتها و جشن های
انقلاب
اصل پانزدهم :برنامه ریزی برای شرکت دانش اموزان در جشنواره ها و المپیادها و
فعالیتهای دست ساز
اصل شانزدهم : برنامه ریزی برای مسابقات فرهنگی وهنری وورزشی
اصل هفدهم : برنامه ریزی برای گرامیداشته هفته های دفاع مقدس و هفته بسیج و هفته
کتابخوانی و هفته بهداشت و هفته تربیت و هفته معلم و هفته های دیگر
اصل هیجدهم : برنامه ریزی برای برگزاری امتحانات ( تصحیح اوراق و ارایه برنامه
امتحانات و اعلام نتایج و پاسخ به اعتراضات
اصل نوزدهم : برنامه ریزی برای تشکیل کلاسهای فوق برنامه و و تکمیلی و جبرانی و
تقویت بنیه علمی و امادگی برای امتحانات
اصل بیستم : برنامه ریزی برای ملاقاتهای فردی با اولیا و برخی دانش آموزان و
کارکنان
اصل بیست ویکم : برنامه ریزی برای پاسخگویی به اولیای دانش آموزان
اصل بیست ودوم : برنامه ریزی برای شرکت در جلسات ماهانه اداره
اصل بیست وسوم : برنامه ریزی برای دریافت مشارکتای مردمی
اصل بیست و چهارم : برنامه ریزی برای فعالیتهای مالی و حسابداری آموزشگاه
اصل بیست وپنجم : برنامه ریزی برای حضور اولیای دانش اموزان ( مخصوصا دانش اموزان
مشکل داردرسی و اخلاقی ) در مدرسه
اصل بیست و ششم : برنامه ریزی برای بررسی پرونده های تحصیلی و مدارک ومدارک دانش
اموزان ورفع اشکالات آنان
اصل بیست و هفتم : برنامه ریزی برای ارزشیبابی کارکنان آموزشگاه
اصل بیست وهشتم : برنامه ریزی برای فعالیتهاهی بیسج دانش اموزی و انجمن اسلامی و
شورای دانش اموزی
اصل بیست ونهم : برنامه ریزی برای پاسخ به بموقع به بخشنامه ها
اصل سی ام : برنامه ریزی برای فروش مجلات رشد وپیوند
اصل سی یک : برنامه ریزی برای حضور دانش اموزان در نماز جمعه
اصل سی دو : برنامه ریزی برای تشویق دانش اموزان ممتاز وبرتر درسی و اخلاقی
اصل سی سه : برنامه ریزی برای برنامه ریزی برای دانش اموزان دارای مسایل انضباطی
اصل سی وچهار : برنامه ریزی برای تهیه امکانات مدرسه
اصل سی وپنج : برنامه ریزی برای اجرای مطلوب مراسم صبحگاه
اصل سی وشش : برنامه ریزی برای انجام آزمون های مستمر ویا مسابقات علمی آینده سازان
وبسیج و آموزش وپرورش
اصل سی وهفت : برنامه ریزی برای آزمون تشخیصی
اصل سی وهشت : برنامه ریزی برای فعالیتهای اردویی
اصل سی ونه: برنامه ریزی برای کلاسهایی که دبیرانشان به مرخصی می روند
اصل چهلم : برنامه ریزی برای نظارت برفعالیتهای آموزشی دبیران و کارکنان آموزشگاه





نویسنده : اسدالله شهریاری تاریخ : شنبه 20 مهر 1392

نکات مهم آموزشی

*/ باید به ندرت به دانش آموزان لبخند زد.

*/طبیعی است که به بزرگترها باید احترام گذاشت اما بچه ها باید شایستگی این احترام را کسب کنند.

*/ اگر دانش آموزی از کنترل خارج شود،دیگر جلو بقیه دانش آموزان را هم نمی شود گرفت.

*/تدریس مانند جنگی است که همیشه معلم باید در آن پیروز شود.

روش مدیریت خانم معلم جنگجو

1-به دانش آموزان بگوئید چه کار کنند.

2- با تنبیه آنها را تهدید کنید.

3-آنها را به دفتر مدرسه بفرستید.

               نتیجه                                  

* روابط انس ضعیف.

* استرس زیاد در کلاس.

*کاهش شدید قدرت یادگیری،ریسک پذیری و انگیزه دانش آموزان . 

آیاشما دبیران محترم همین روش را دارید.........

*******************************

روش دوم

آقا معلم مهربان

معتقد است:

* دانش اموزان مثل غنچه های گل به مراقبت و رسیدگی نیاز دارند.

* اگر با آنها رفتاری دوستانه داشته باشید و با آنها مهربان باشید، آنها هم شما را دوست دارند.

* برنامه ریزی برای تشویق دانش آموزان به انجام کارهای خیر و تبعیض قائل شدن بین آنها جلوی بدرفتاری دانش آموزان را می گیرد.

*کلاس محیطی دموکراتیک است و بحث و گفتگو در ان نقش کلیدی دارد.

روش مدیریت آقا معلم مهربان:

صحبت کردن ، خواهش کردن و التماس کردن به دانش آموز و در نتیجه سرخورده و عصبانی شدن .

مثال: معلم خطاب به دانش آموز:

« آخه چند بار باید به تو بگم که ساکت باشی؟( این جمله با حالتی ملتمسانه و آهی عمیق حاکی از درماندگی گفته می شود)

« نمی دونم چرا بازم این کار رو می کنی؟( در حالی که معلم رنجیده خاطر و پریشان شده)

« بیرون کلاس وایسا! دیگه خسته م کردی.» ( احساسات بر معلم غلبه کرده)

نتیجه:

* قاطعیت نداشتن باعث عدم اعتماد به نفس و اضطراب می شود.

* در کلاس همه رئیس هستند.

* قدرت یادگیری، خطر پذیری و انگیزه دانش آموزان به طور قابل توجهی کاهش پیدا می کند.

*******************************

روش سوم

خانم معلم مراقب و جدی

اعتقاد دارد:

* وظیفه معلم تعیین کردن حد و مرزهاست.

* وظیفه دانش آموز تجربه کردن این حد و مرزهاست.

* اشتباهات رفتاری دانش آموزان امری طبیعی و عادی است.

* باید به دانش آموزان کمک کنیم تا موفقیت را تجربه کنند.

* مراقب دانش آموزان بودن یعنی در مواقعی که لازم است به آنها «نه» بگوئیم و روی حرف خودمان بایستیم.

 * ویژگی های خوب یک دانش آموز همیشه بیشتر از مشکلاتی است که بوجود می آورد.

 روش مدیریت خانم معلم مراقب و جدی:

1-به رفتار انتخاب شده از سوی دانش اموز به عنوان یک انتخاب از میان چند رفتار نگاه می کند.

2-دانش آموزان را مسئول انتخاب های رفتاری شان می داند.

3-از ستایش و تمجید برای تاکید کردن روی کارهای خوب دانش اموزان استفاده می کند.

4-دانش اموزان را به سوی موفقیت هدایت می کند.

 5-در صورت لزوم از تنبیه استفاده می کند طوری که باعث ایجاد نفرت در دانش اموزان نشود.

6-هدف او آموزش مهارت های رفتاری به دانش آموزان است تا بتوانند انتخاب های بهتری داشته باشند.

نتیجه:

*** در عین حال که شان دانش آموزان محفوظ می ماند ، یاد می گیرند که حد خودشان را بشناسند.

*** معلم در کلاس همزمان نقش رهبر و مربی را با هم ایفا می کند.

*** قدرت یادگیری، خطر پذیری و انگیزه دانش آموزان به میزان قابل توجهی افزایش پیدا می کند.

 


اسدالله شهریاری




نویسنده : اسدالله شهریاری تاریخ : چهار شنبه 17 مهر 1392

معرفه ونکره

 

« نکره و معرفه »

اسم از نظر اینکه برای ما شناخته شده باشد یا نباشد به دو نوع تقسیم می شود : نکره و معرفه

1) اسم نکره : به اسم هایی که بر شخص یا شیء           نا مشخص دلالت دارند « نکره » می گویند و علامت آن معمولاً تنوین ( –ٌ–ً–ٍ )  است .       مثال :  رَجُلٌ - کتاباً‌ - شَجرَةٍ‌

نکته1 : بعضی از اسمهای اشخاص مذکّر تنوین می گیرند ولی نکره نیستند و معرفه         می باشند .             مثال : مُحمَّــدٌ – عَلیّاً – سَعیدٍ

نکته2 : هر اسمی جز اسم های علم اگر تنوین داشته باشد، نکره است .

<2) اسم معرفه : به اسم هایی که بر شخص یا شیء مشخصی دلالت دارند « معرفه می گویند .

اقسام معارف:

1- اسم علم 2 ـ ضمیر 3 ـ اسم اشاره 4  ـ اسم موصول 5 ـ معرفه به ال                       6ـ معرفه به اضافه

1- اسم علـم : به اسمهایی گفته می شودکه مخصوص یک شخص یا یک مکان و یا یک شیء بخصوص باشد.     مانند:   مُحمَّد‌ - فاطِمة – إِیران- إِصفهان - کارون

نکته : نام شخص « مذکّر و مؤنّث » ، نام شهر ، کشور ، قارّه ، رود ، دریا و کوه بعنوان اسم علم می باشد .

2- ضمیر : ضمیر به دو شکل به کار می رود:  1- ضمیر منفصل  2- ضمیر متّصل

1- ضمیر منفصل : این ضمیر خود نیز به دو شکل تقسیم می شود :

الف) ضمیر منفصل رفعی (مرفوعی) :

  ((هـُـوَ، هِـــیَ، هُما، هُمْ، هُــنَّ، أَنْتَ، أَنْتِ، أَنْتُما، أَنْتُمْ، أَنْتُنَّ، أَنا، نَحْـنُ ))

ب) ضمیر منفصل نصبی (منصوبی):

(( إِیّاهُ،‌ إِیّاهـا، إِیّاهُما، إِیّاهُمْ، إِیّاهُنَّ،‌ إِیّاکَ، إِیّاکِ، إِیّاکُما، إِیّاکُمْ، إِیّاکُنَّ، إِیّای، إِیّانـا ))

 

2- ضمیر متّصل : ضمیرهای متّصل نیز به دو شکل به کار می روند :

الف) ضمیر متّصل رفعی (مرفوعی) :

درفعل ماضی ، مضارع و امر : ( ا، و، ن، تَ، تُما، تُمْ، تِ، تُنَّ، تُ، نا، ی )

 

ب) ضمیر متصل نصبی و جرّی : 

 

(( هُ،‌ هـا، هُما، هُمْ، هُنَّ، کَ، کِ، کُما، کُمْ، کُنَّ، ی، نـا ))

3- اسم اشاره : به دو شکل به کار می رود :

 

الف) اسم اشار ه به نزدیک :       هذا                   هذِه  

                             هذانِ - هذَینِ      هاتانِ-  هاتَینِ

                                                 هؤُلاءِ

ب) اسم اشاره به دور:            ذلکَ                   تِلکَ

                             ذانِکَ - ذَینِکَ        تانِکَ - تَینِکَ

 

4- موصول : به دو شکل به کار می رود:

الف) اسم موصول خاص :                اَلَّذِی                       اَلَّتِی

                                               اَللَّذانِ- اَللَّذَیْنِ         اَلَّلتانِ – اَللَّتَیْنِ

                                                       اَلَّذِینَ                       اَللَّاتِی

ب) اسم موصول عام (مشترک) :  « مَــنْ » =  برای عاقل  و « ما » =  برای غیر عاقل

5- معرفه به ال : هر گاه  به اوّل اسم نکره ای «ال» اضافه کنیم آن اسم  به معرفه تبدیل       می شود که به آن« معرفه به ال » می گویند و هیچگاه تنوین نمی گیرد .

مثال : اَلْ+ کِتابٌ‌ = اَلْکِتابُ  

6- معرفه به اضافه : هر گاه اسم نکره ای به یکی از اسم های معرفه اضافه شود آن اسم نکره به معرفه تبدیل می شود که به آن « معرفه به اضافه » می گویند .

 مثال :کِتابٌ + اَلتِّلمِیذ : کِتــابُ التِّلمِیــــذِ

                                    معرفه به اضافه     معرفه به ال

نکته  :  اسمی که معرفه به اضافه می باشد، هیچگاه « ال و تنوین » نمی گیرد .

راههای معرفه کردن اسم نکره :

الف) اضافه کردن « ال » : ال + نکره =  معرفه          

مثال : اَلْ + طالِب = اَلطَّالِب

ب) اضافه شدن به یک اسم معرفه :

نکره + معرفه = معرفه  

مثال : کِتاب + اَلْمُعَلِّم = کِتابُ الْمُعَلِّمِ   /  کِتاب + کَ = کِتابُکَ




نویسنده : اسدالله شهریاری تاریخ : یک شنبه 14 مهر 1392

انکه تنهای تنهاست .....

انکه تنهای تنهاست .....

 

یه نفر خوابش مياد و واسه  خواب جا نداره ، يه نفر يه لقمه نون براي فردا نداره

يه نفر مي شينه و اسكناساشو مي شمره ، مي خواد امتحان كنه كه تا داره يا نداره

يه نفر از بس بزرگه خونشون گم مي شه توش ، اون يكي اتاقشون واسه همه جا نداره

پدر مي خواد واسه دخترش عروسك بخره ، اما پولشو نداره

يكي دفترش پر از نقاشي و خط خطيه ، اون يكي مداد براي آب و بابا نداره

يكي ويلاي كنار درياشون قصره ، ولي اون يكي حتي تو فكرش آب دريا نداره

يه نفر تولدشه ، خونشون مهمونيه ،‌همه ميان ، يكي تقويم واسه خط زدن روزا نداره

يكي هر هفته يه روز پزشكشون مياد خونش ، يكي بچش داره مي ميره ، خرج مداوا نداره

يكي فكر آخرين رژيماي غذاييه ، يكي از بس كه نخورده ، شب و روز نا نداره

يكي از بس شومينه گرمه مي افته از نفس، يكي هم براي گرماي دستاش ها نداره

بچه اي كه تو چراغ قرمز، گل مي فروشه ، مگه درس و مشق و شور و شوق و رؤيا نداره ؟

هميشه تو دنيا كلي فرق بين آدما س ، اين يه قانون شده و ديروز و حالا نداره

خدا به هر كسي هر چيزي دلش مي خواد بده ، همه چي دست اونه ، ‌ربطي به شعرا نداره

آدما از يه جا اومدن ، همه مي رن يه جا ، اون جا فرقي ميون فقير و دارا نداره

بعضی ها هم رد صلاحیت میشن !!!!

( كاش يه روزي بشه كه ديگه نشه جمله اي ساخت با = نمي شه ، با نمي خوام ‌با نشد ، با نداره.... )

یه شب وقتی که ایشون اومده بود خونه ما که بریم گردش عید از اونجایی که کسی خونمون نبود . مجبور شدم برم پیتزا فروشی که یه پیتزا بدم یارو بخوره.با کمال تاسف دیدم که یه دونه پژو پارس اسپرت و یه ماکسیما کنار در وایسادن.زیاد ناراحت نشدم .ولی وقتی دیدم زن همسایمون داره کوچه ی بغلی سمبوسه میفروشه دیگه اتیش گرفتم.

تا کی فقط صحبت کنیم و عمل نکنیم

اسدالله شهریاری




نویسنده : اسدالله شهریاری تاریخ : دو شنبه 25 شهريور 1392

نامه جرالدین چارلی چاپلین به دخترش

بسم الله الرحمن الرحیم

نامه جرالدین چارلی چاپلین به دخترش

ازتودورم ولی یک لحظه تصویرتوازدیدگانم دورنمی شود،اما تو، کجایی؟ درپاریس، روی صحنه تأترپرشکوه شانزه لیزه ، درنقش ستاره باش وبدرخش ، امااگرفریاد تحسین برانگیز تماشاگران وعطرمستی آورگلهایی که برایت فرستاده اند تورافرصت هشیاری داد،بنشین و نامه رابخوان.

هنرقبل ازآنکه دوبال پروازبه انسان بدهداغلب دوپای اورامی شکند، پدرت باتوحرف میزند! شایدشبی درخشش گرانبهاترین الماس این جهان تورافریب دهد،آن شب است که این الماس آن ریسمان نااستوارزیرپای توخواهدبود،وسقوط توحتمی است!

روزی که چهره یک اشراف زاده بی بندبارتورابفریبد،آن زمان بندبازی ناشی خواهی بود، وبندبازان ناشی همیشه سقوط می کنند.

ازاین روبه زر وزور دل مبند، بزرگترین الماس این جهان آفتاب است که خوشبختانه برگردن همه می درخشد. امااگر روزی دل به مردی آفتاب گونه بستی بااویکدل باش وبه راستی اورادوست بدار.

دخترم هیچکس وهیچ چیزدیگررادراین جهان نمی توان یافت که شایسته آن باشدکه دختری ناخن خودرابه خاطرآن عریان کند.

برهنگی بیماری عصرماست.! به گمان من تن بایدمال کسی باشد که روحش رابرای توعریان کرده است.

انسان باش زیراکه گرسنه بودن ودرفقرمردن هزاربارقابل تحمل تر از پَست وبی عاطفه بودن است...!




نویسنده : اسدالله شهریاری تاریخ : پنج شنبه 13 تير 1392

نماز
هـرگـز نـمـازت را تـرک مـکـن

مـیـلیـون هـا نـفـر زیـر خـاک ،

بـزرگ تـریـن آرزویـشـان بـازگـشت بــ ه دنـیـاست

تـا سجـده کـنـنـد ... ولـو یـک سـجـده !
 



نویسنده : اسدالله شهریاری تاریخ : پنج شنبه 13 تير 1392

تبریک

بسمه تعالی خلق حماسه بزرگ 24 خرداد 92بی تردید برگ زرین دیگری است در کارنامه پر افتخار جمهوری اسلامی ایران ، وانتخاب آقای روحانی امیدی برای پیشرفت بسوی پله های ترقی وسرافرازی ملت بزرگ وشریف ایران، این حماسه بزرگ رابه ملت شریف ایران تبریک می گویم.




نویسنده : اسدالله شهریاری تاریخ : سه شنبه 28 خرداد 1392

چه شد آدمیت ؟؟

پدری به پسرش وصیت کرد که در عمرت این سه کار را نکن :
 راز دل به زن مگو ، با نو کیسه معامله نکن و با آدم کم عقل رفیق نشو .

بعد از این که پدر ازدنیا رفت پسر خواست بداند که چرا پدرش به
او چنین وصیتی کرده؟ پیش خودشگفت : امتحان کنم
ببینم پدرم درست گفته یا نه.
هم زن گرفت، هم قرض کردو هم با آدم کم عقل دوست شد.
روزی زن جوان از خانه بیرون رفت. مرد فوری رفت گوسفندی آورد و در خانه کشت و خون گوسفند را دور خانه ریخت و لاشه اش رازیرزمین پنهان کرد. زن وارد خانه شد و به شوهرش گفت : چه شده؟ خون ها مال چیست؟
مرد گفت : آهسته حرف بزن. من یک نفر را کشته ام. او دشمن من بود.
اگر حرفی زدی تو را هم می کشم. چون غیر از من و تو کسی از این راز خبرندارد. اگر کسی بفهمد معلوم می شود تو گفته ای.
زن،تا اسم کشته شدن را شنید، فوری به پشت بام رفت و صدا زد : مردم بهفریادم برسید.
شوهرم یک نفر را کشته، حالا می خواهد مرا هم بکشد. مردم دهبه خانه آنها آمدند. کدخدای ده که کم عقل بود و دوست صمیمی آن مرد بود فوری مرد را گرفت تا به محکمه قاضی ببرد. در راه که می رفتند به آدمنوکیسه برخوردند.
مرد نوکیسه که از ماجرا خبر شده بود دوید و گریبان مرد را گرفت و گفت : پولی را که به تو قرض داده ام پس بده. چون ممکن است توکشته بشوی و پول من از بین برود.
به این ترتیب، مرد، حکمت این ضرب المثل را دانست. سپس لاشه گوسفند را نشان داد و اصل ماجرا را به قاضی گفت و آزاد شد


خیانت

 

بوی گنــد خیانت تمام شهر را گرفته...!

مردهای "چشم چــران" زن های "خـــائن"

 

پسرهای "شهــوت ران " دخترهای "پـــول پرست"

 

پس چه شد آدمیت ؟؟؟

 

چیدن یک سیــب و اینهمه تقــــاص؟!

 

بیچاره "آدم" بیچاره "آدمیــت"


بعضی وقتا فکر میکنم شیطون حق داشت سجده نکرد ....!

 




نویسنده : اسدالله شهریاری تاریخ : جمعه 18 اسفند 1391

کلمات. قوائدونکات کنکوری درس1عربی سال اول متوسطه

تمرينات درس اول :

 

  1. ترجم الافعال التّاليه ثمّ اجْعل كلّ فعل في مكانه المناسب :
فعل هاي زير را ترجمه كن سپس هر فعلي را در جاي مناسبش قرار بده

ماضي

مضارع

امر

نهي

ضحكوا

خنديد

يكشفان

كشف مي كنند

اترك

ترك كن

لا تقنطي

نا اميد نشو

عصفت

وزيد

سنصدق

راست مي گوييم

احملا

حمل كنيد

لا تحبسا

حبس نكنيد

فقدتم

از دست داديم

يخسر

ضرر مي كند

افتحوا

باز كنيد

لاتظلموا

ستم نكنيد

عزمنا

تصميم گرفتيم

تقدرين

مي تواني

ارحموا

رحم كنيد

لاتياس

مايوس نباش

 

  2 – اجعل في الفراغ فعلاً مضارعاً للّنهي
در جاي خالي فعل مضارع براي نهي قرار بده

1. لا تلْبسوا الحق بالباطل (تَلبسونَ)
2.
لا تَحْزنْ انّ السامعنا (تَحْزن)
3.
لا تقْربا هذه الشّجرة (تَقْربان)  

 

  3- اُكْتُبْ كلَّ كلمةٍ في مكانها المناسب من الجدول ثمَّ اذّكر مفردها :
هر كلمه را در جاي مناسبش قرار بده (در جدول) و مفردش را ذكر كن
والدين ايّام ، مسئوولينَ ، جنّتانِ، عالمات ، صادقين ، صالحات، بحرين، علوم، خاشعين، فراشات، عِباد

المثني

المفرد

والدين

والد

جنتان

جنت

البحرين

البحر

 

الجمع السالم

المفرد

مسؤولين

مسؤول

عالمات

عالمة

صادقين

صادق

صالحات

صالحة

خاشعون

خاشع

فراشات

فراشة

 

الجمع التكسير

المفرد

ايام

يوم

علوم

علم

عباد

عبد

 

  4 - اجعل في الفراغ ضميراً مناسباً :
در جاي خالي ضمير مناسب قرار بده

1. و هُمْ مُسْتكبرون (هُنّ ، هُمْ، انتنّ ، هما)
و آنها مستكبر هستند

2.
اللّهم انت القائل و قولك حقٌ (انتَ، أنتٍ ، هم ، هُنّ)
خدايا تو گوينده اي و سخنت حق است

3.
فالله خيرٌ حافظا و هُو ارحم الراحمين (هو ، هي ، نحن، هما)
پس خدا بهترين نگهبان است و او مهربانترين مهربانان است  

 

  5 – عيّن اعراب الكلمات التي اشير اليها بخطّ

1. اللهّم قولك حقٌ وعْدُكَ صدقٌ .
خدايا سخن تو حق است و وعده تو راست
2.
و يضربُ اللهُ الامثالَ للناسِ ِ.
و خدا مثل ها را براي مردم مي زند  

 

  6- عين الترجمة الصحيحة : ترجمه صحيح را معين كنيد.

1. لا تبحثوا عن عيوب النّاس .
در مورد عيب هاي مردم بحث نكنيد
در جستجوي عيب هاي مردم نباشيد


2.
اللهُ يعلمُ و انتم لا تَعْلمون .
خداوند مي داند و شما نمي دانيد
خداوند مي داند و آنها نمي دانند


3.
اركعوا و اسجُدوا و اعبدوا ربّكُم .
ركوع و سجود كنيد و پروردگارتان را بپرستيد
ركوع و سجود كردند و پروردگارشان را پرستيدند  

 

  كارگاه ترجمه درس اول :
1-
باتوجه به مطالب گفته شده در صفحه 10 كتاب درسي، غلط هاي ترجمه هاي زير را پيدا كنيد و صحيح آنها را بنويسيد.

1.

نویسنده : اسدالله شهریاری تاریخ : جمعه 18 اسفند 1391

کلمات. قوائدونکات کنکوری درس2عربی سال اول متوسطه

لدرس الثاني : درس دوم
زيارةٌ الحبيب :‌ديدار محبوب

كلمه ها و تركيب هاي تازه
اَسْلَمْ : اسلام آورد . مسلمان شد
طَرَق َ : زد ، كوبيد
أفرغَ : فرو ريخت
عفواً : ببخشيد
افرغْ علينا صبْراً :به ما صبر عطا كن
فاحَ – يَفوحُ : پراكنده شد
بَعْدَ قليلٍ : اندكي بود
قِبلَ : طرف، سمت
تَفَضّل : بفرما
قدِرَ : توانست
الْجزيل : فراوان
كلّمَ : صحبت كرد
شُكراً جزيلا : بسيار متشكرم
النّص : متن
حبيب : محبوب
نَفِدَ : تمام شد
الرّعاية : توجه
نهَضَ : برخاست
ذات ليْلة : شبي
هنيئاً : گوارا باد
سُمَحَ –َ : اجازه داد
يا للسّعادة : چه سعادتي
العجوز: پيرزن
ختَشّ : جستجو
قَرَنَ : نام قبيله اي در يمن
القلق : نگران
القليل : كم ، اندك
السّنين : جمع سنة ، سال

 

  قواعد درس دوم : ثلاثي مجرد و ثلاثي مزيد :

در زبان فارسي گاهي از فعلها و اسمهاي موجود، فعلها و اسمهاي جديدي، با مفاهيم جديد مي سازيم (مثلا : خنديد) يك فعلي است كه داراي معني معيني است با اضافه كردن پسوند (افيد) به آن فعل جديد (خندانيد) را مي سازيم كه با معني (خنديد) تفاوت دارد.
مي خندد --> مي خنداند
خواهد خنديد --> خواهد خندانيد
بخند --> يخبندان
در زبان عربي نيز از فعلهاي موجود و فصلهاي ديگري با مفاهيم جديد مي سازند و اين عمل را به كمك فرمولها و وزنهاي خاصي انجام مي دهند و اسم هر كدام از اين فرمولها ( باب ) مي گذارند. مثلاً (ضََحِكَ) فعل ماضي به معني (خنديد) است اگر بر سر اين فعل (أ) بياوريم و حركت حروف (ضَحِكَ) را تغيير بدهيم فعل جديد (اَضْحَكُ) ساخته مي شود كه معني آن (خندانيد) است. به عبارت ديگر براي ساخت (أَضْحَكَ) از وزن (أَفْعلَ) استفاده مي كنيم. اين (أَضْحَكَ) اولين صيغه ماضي است و بقيه صيغه هاي آن را مي توانيم صرف كنيم. براي ساختن اولين صيغه مضارع اين باب از وزن (يُفْعِلُ) استفاده مي كنيم و مثلاً فعل مضارع (يُضْحِكُ) را مي سازيم (يُضْحِكُ) اولين صيغه ي مضارع است و بقيه صيغه هاي آن را مي توانيم صرف كنيم مانند : يُضْحِكُ ، يُِضحكمانَ ، يُضْحِكونَ
براي ساختن مصدر اين باب از وزن (افعال) استفاده مي كنيم و مثلاً مصدر (اضْحاك) را مي سازيم . وزن اولين صيغه ماضي و اولين صيغه مضارع و مصدر اين فعل را مجموعاً (باب افعال) مي ناميم پس فرمول (باب افعال) به شكل زير است.
اولين صيغه ي ماضي :أَفْعَلَ
اولين صيغه ي مضارع : ُفْعِل
ُ مصدر : افْعال
به فعل هايي كه بدين ترتيب با افزودن يك يا چند حرف به ريشه فعل ساخته مي شوند ثلاثي مزيد مي گويند. به عبارت ديگر ثلاثي مزيد فعلي است كه اولين صيغه ي ماضي آن علاوه بر سه حرف اصلي يك يا چند حرف زايد نيز دارند. مانند :
(
أَضْحَكَ) غير از سه حرف (ض ح ك ) كه حروف اصلي هستند يك حرف ديگر هم دارد (اُ) كه حرف زايد ناميده مي شود.
اما ثلاثي مجرد فعلي است كه اولين صيغه ماضي آن حرف زايد ندارد و فقط از سه حرف اصلي درست شده است : مانند : ضَحِكَ  

 

  معرفي باب تفعيل

اولين صيغه ماضي : فَعّلَ (علّمَ)
اولين صيغه مضارع : يُفَعّلُ (يُعلّم)ُ
مصدر : تفعيل (تعليم)  

 

  معرفي باب مفاعلة

اولين صيغه ماضي : فاعَلَ (جاهَد)َ
اولين صيغه مضارع : يُفاعِلُ (يُجاهِد)ُ
مصدر : مُفاعلة ، فعال (مُجاهدَة ، جهاد)
مصدر فعلهاي ثلاثي مزيد وزن معيني دارند به عبارتديگر قياسي هستند. اما مصدر فعلهاي ثلاثي مجرد وزن معيني ندارند و به عبارت ديگر سماعي هستند.  

 

  تمرينات درس دوم : 1-عيّن الصحيح علي حسب النّص : براساس متن صحيح را معين كن

1- كان اُويسٌ مشتاقا لزيارة النبي (ص)
اويس مشتاق ديدار پيامبر بود-صحيح
2 –
وعد اُويسٌ امّة بالرّجوع بعد غروب الشّمس .
اويس به مادرس وعده داد كه بعد از غروب خورشيد برگردد-غلط
3 -
جاهَدَ اويسٌ في معركة «نهروان» فَوَجعَ علي الارض شهيداً
اويس در جنگ نهروان جهاد كرد . پس روي زمين افتاد و شهيد شد-غلط  

 

  تمرين دوم : با توجه به كفه هاي پر شده (صفحه 21 كتاب درس) كلمات هم وزن آنها را پيدا كنيد
هاجر ، اكرم ، اشرك، كاتب ، جالس، علّم ، قدّم، اكبرّ ، اَحْسَنَ

فاعل : هاجَرَ - كاتَبَ - جالَسَ
فعّل : علّم - قدَّم - كبَّر
أفْعل : اكرم - أسْرَكَ - أَحْسَنَ  

 

  حال چنانچه در كفه هاي پرشده كلمات «يُفْعلِ ، يُفعل و يُفاعل » را قرار دهيد . جهت برابر شدن كفه ها در وزن فعل هاي بالا چه تغييري ايجاد مي شود؟

يفاعل : ُيُهاجِرُ - يُكاتِبُ - يُجالسُ
يُفعّلُ : يُعلّم - يُقدّمُ - يُكتّبرُ
يَُفْعِلُ : يُكرمُ - يُشْركُ - يَُحْسِنُ  

 

  اكنون مصادر فعل هاي بالا را در جاي خالي قرار دهيد:

مهاجرة : مكاتبة - مجالسة
تعليم : تقديم - تكبير
اكرام : اشراك - احسان  

 

  تمرين 3 – اجعل في الفراغ كلمة مناسبتة من الدّوائر
در جاي خالي كلمه مناسبي در دايره ها قرار بده

1. و لأحْسنْ كما .......اللهُ اليك
گزينه ها: اَحْسنوا -اَحْسَنْ
پاسخ:اَحْسَنْ
و نيكي كن چنانچه خدا به تو نيكي كرد

2 . (
انّا ..... هُ في ليْلة ِ القدر)
گزينه ها:انزلنا - انزل
پاسخ :‌انزلنا
همانا ما آن را در شب قدر نازل كرديم

3. (
ربّنا اَفْرغ عليْنا صبرأ و....... اقْدامنا ) ‌
گزينه ها:ثَبَّت - ثَبَّتوا
پاسخ :‌ ثَبَّت
اي پروردگار به ما صبر عطا كن و گامهاي ما را استوار گردان

4 . (
انّا نحْنُ ...... عليكَ القرآن)
گزينه ها: نزَّلنا - نَزَّلتُ
پاسخ :‌ نزَّلنا
همانا قرآن را بر تو نازل كرديم  

 

  4 - اكمل ترجمه الجمل التالية :
ترجمه جمله هاي زير را كامل كن

1. لا يَشْعُرُ المؤمن بالضعْفِ عندَ مواجهة المشاكل .
مؤمن به هنگام برخورد با مشكلات احساس ضعف نمي كند

2.
اللُّهمَ ، نوّر قلوبنا بنور الايمان و اليقين .
خدايا ! دلهاي ما را به نور ايمان و يقين روشن كن

3.
هولاء وَجَدوا السّعادة في مساعدة الآخرينَ
اينان سعادت را در كمك كردن به ديگران يافتند

4.
المؤمنون يُجاهدنَ باموالهم و انفسهم في سبيل الله .
مؤمنان با مالهايشان و جان هايشان در راه خدا جهاد مي كنند  

 

  اضواء قرآينه (پرتوهاي قرآني)
1.
با توجه به ترجمه ي آيات در جاي خالي از مصدر «تسبيح» (خدا را به پاكي ياد كردن) فعل مناسب قرار دهيد:

1. (يُسبّحونَ الليلَ و النّهارُ لا يَفْتُرون) ( انبياء 20)
شبانه روز خداوند را به پاكي ياد مي كنند و مستي نمي ورزند

2.
فاصْبر علي ما يَقولُونَ و يسبّحْ بحَمْدِ ربّك . (طه 130)
بر آنچه مي گويند، شكيبا باش و با ستايش پروردگارت از او به پاكي ياد كن  

 

  2 – دو آيه زير را بخوانيد و به سؤالات زير پاسخ دهيد :
و ابالحق انزلناهُ و بالحقّ نزَلَ . (اسراء / 105)
و آنرا به حق نازل كرده ايم و به حق نازل شده است

«
انّا نحنُ نزّلنا الذّكر و انّا له لحافظون» (حجر /19)
همانا ما خودمان قرآن را نازل كرديم و همانا ما حفظ كننده ي آن هستيم
سؤال :

تفاوت ميان نزل و انزل از جهت لفظ و معني چيست؟
نزَل ثلاثي مجرد و اَنْزَلَ ثلاثي مزيد است. نَزَلَ يعني فرود آمد اما أَنْزَلَ يعني فرود آمد

تفاوت ميان نزل و نزّل از جهت لفظ و معني چيست؟
نَزَل ثلاثي مجرد نزّلَ ثلاثي مزيد است نزَلَ يعني فرود آمد اما نزّلَ يعني فرود آورد  

نویسنده : اسدالله شهریاری تاریخ : جمعه 18 اسفند 1391



تمام حقوق اين وبلاگ و مطالب آن متعلق به وبلاگ تخصصی دینی وعربی مي باشد.